گذشته‌ی حاضر

110 ی حاضر ‌ گذشته برای تمرین پیانو یا ویولن من در شب چندان خوب نبود، اما مجبور بودم انداز کنم. ‌ ی سال را کار کنم تا بتوانم پس ‌ بقیه دانم ‌ کار پیداکردم. نمی 1 ی تلویزیون هافمن ‌ در کارخانه ۱۹۵۶ در تابستان شوند یا نه، اما در آن روزها ‌ ها در آمریکا ساخته می ‌ آیا هنوز هم این تلویزیون شد، تولید داخلی بودند و یکی ‌ هاییکه در آمریکا فروخته می ‌ ی تلویزیون ‌ همه کردم. یک پیچ را با ‌ از برندها هافمن بود. من روی یک خط مونتاژ کار می که از جلو من روی ‌ یک تفنگ بادی روی قسمتی از قاب تلویزیون، درحالی ای بود. با این ‌ کننده ‌ گذاشتم. کار بسیار خسته ‌ کرد، می ‌ نقاله حرکت می ‌ تسمه حال، بسیار مجذوب برخی از همکارانم بودم؛ از آن دسته افرادی بودند که دانستم ــ به احتمال زیاد ــ هرگز فرصتی برای مالقات مجددشان نخواهم ‌ می داری ‌ موقرمز، فرد سابقه 2 داشت. مرد سمت راستم در خط مونتاژ، اسکاتی بود که در مقطعی به من اعتماد کرد و گفت که به جرم سرقت مسلحانه رسید، اما ‌ خطر می ‌ که من او را دیدم، به نظر بی ‌ زندانی بوده است. موقعی کشید،که به منگفت ‌ خب، حالش خوب نبود و پای چپش را روی زمین می شدت آسیب دیده است. توضیح ‌ اش به ‌ وگریزی در زمان جوانی ‌ در تعقیب بیشتری نداد و من هم بیشتر نپرسیدم. مرد سمت چپ من در خط مونتاژ بود، فردیکه سابقا الکلی بوده است. اما مطمئن نبودم این «سابق» 3 جیم میلر داد. جیم رفتار ‌ گردد، زیرا همیشه بوی تند مشروب می ‌ به چه مدت قبل برمی ویژه به یهودیان داشت. ‌ پوستان و به ‌ ای تلخ و پر از نفرت به سیاه ‌ و روحیه کرد، اما فکر کردم بهتر است زیاد به ‌ طورکلی با من دوستانه رفتار می ‌ او به آوری در این مرد وجود داشت. در این بین، ‌ او نزدیک نشوم؛ حالت رعب کرد. یک نفر به منگفتکه او ‌ هم بودکه معموال درکنار جیمکار می 4 جودی 1. Hoffman 2. Scotty 3. Jim Miller 4. Judy

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2