گذشته‌ی حاضر

133 جشن هنر شیراز 1 فرودگاه و در محل ترمینال اتوبوس شهری، توسطگروهی از رانندگان ریکشا ای ‌ توانستم تحملکنمکه مردی بدود و صندلی ‌ احاطه شدم. تصور این را نمی را به دوش بکشد که قرار بود من رویش بنشینم. هرچند بعد از ردکردن چند تا ونقل دیگری وجود ندارد ‌ ی حمل ‌ ها، طولی نکشید که متوجه شدم وسیله ‌ از آن که مرا به هتلم برساند. بنابراین، مجبور شدم برای رفتن به مقصدم تسلیم آن آور شوم. هتل ساختمانی بزرگ و قدیمی، از نوع استعماری، با ‌ وضعیت شرم پذیری بودکه میزهایی در آن چیده شده بودکه بعدازظهرها ‌ حیاط مرکزی دل کردند. ‌ در آن چای سرو می تنها موفق به ‌ نتیجه بود و نه ‌ کننده و بی ‌ دو روز اقامتم در کلکته مأیوس برقراری ارتباط سودمندی در آنجا نشدم، بلکه از برنامه عقب افتادم. بنابراین، (که 3 ای با برمه ‌ ی سیاسی ‌ رفتم. ایران هیچ رابطه 2 با پروازی به شهر رانگون شود) نداشت و امکان دریافت ویزایگردشگری وجود ‌ حاال میانمار نامیده می نداشت. من در بدو ورود، از فرصتی برای گرفتن ویزا در فرودگاه استفاده کردم، اما متأسفانه مشخص شد که اینکار ناممکن است. مقامات فرودگاه دانان و نهادهای ‌ ی مأموریت من برای برقراری ارتباط با موسیقی ‌ درباره موسیقایی در کشورشان هیچ همدلی و توافقی نداشتند. بنابراین، باوجود ای بحث کنم، در نهایت به ‌ زمانی که صرف کردم تا با مقامات عبوس برمه ، رفتم. 4 ام، تایلند ‌ هواپیما برگشتم و به مقصد بعدی انگیز با معابد و ‌ گذراندم؛ شهری جذاب و شگفت 5 پنج روز را در بانکوک های مرتفع مدرن. در آنجا ارتباطات ‌ کننده و ساختمان ‌ های قدیمی خیره ‌ کاخ خوبی برقرار کردم و به سه کنسرت موسیقی تایلندی هم رفتم. موسیقی شرقی آسیا، ارکسترال استکه در تضاد شدید ‌ ی جنوب ‌ غالب، از تایلند تا بقیه 1. Rickshaw 2. Rangoon 3. Burma 4. Thailand 5. Bangkok

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2