135 جشن هنر شیراز شان ندارم. بیشتر پولی که برای سفر پیش رو با خودم آورده اجابت خواسته های مسافرتی بود، که خوشبختانه در کیفم در هتل گذاشته بودم. بودم چک اما مقداری اسکناس دالر همراهم بود. وقتیکیف پولم را بیرون آوردم، یکی ها را، که کمی بیش از پسرها آن را از دستم گرفت، باز کرد و تمام اسکناس از صد دالر بود، برداشت وکیف پول را به من پس داد و، بدون اینکه حرف سرعت دور شدند و مرا به حال خودم رها کردند. احساس دیگری بزنند، به توانستم بکنم وکسی هم اطرافم نبودکه کردم، اما هیچکاری نمی حماقت می ای بودم در سرزمینی غریب، پریشان،گیج و بتوانمکمک بخواهم. آنجا غریبه ای در حال حرکت شدم و نام هتلم را به راننده پول.کمی بعد، سوار تاکسی بی گفتم و وقتی رسیدیم، از راننده خواستمکمی منتظر بماند. به اتاقم رفتم، چند چک مسافرتی به قسمت پذیرش هتل بردم، مقداری را به پول تایلندی تبدیل تاکسی را حساب کردم. وقتی ماجرا را برای کسانی که کردم و پول راننده خواستند بگویند: خب، در هتل بودند تعریف کردم، فقط خندیدند؛ گویا می چه انتظاری داشتی؟! و پیشنهادم را مبنی بر گزارش حادثه به پلیس مسخره صراحتگفتند که آنچه اتفاق افتاده تقصیر خودم بوده است ها به کردند. آن تواند دهد و پلیس نمی طور اتفاقات همیشه برای «گردشگران» رخ می و این ی آن انجام دهد. کاری درباره بود. پس از توقفی کوتاه در 1 ی سفرم اندونزی کشور بعدی در برنامه رسیدم. در فرودگاه جاکارتا 3 ، به جاکارتا 2 فرودگاه بسیار مدرن و تمیز سنگاپور با یکی از مقامات وزارت فرهنگ مالقات کردم که مرا به هتل رساند. هتل تنها ساختمان بلندی بودکه توانستم در جاکارتا ببینم. اکنون، پس از گذشت های مدرن و مجلل بسیاری دارد، اما در سال، جاکارتا ساختمان ۴۵ بیش از کل شهر بیشتر شبیه روستایی بزرگ و شلوغ بود. ۱۳۴۸ سال 1. Indonesia 2. Singapore 3. Jakarta
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2