گذشته‌ی حاضر

148 ی حاضر ‌ گذشته ی این وقایع در ‌ اش، همه ‌ جنگ عراق، تروریسم اسالمی و تهدید جهانی ای دارد که در ‌ جویی اسالمی و حکومت دینی ‌ نهایت ریشه در ظهور ستیزه ایران بنا نهاده شد. ماند، جمهوری اسالمی ‌ اگر سلطنت ایران بر سر جای خود باقی می شد و فرزندان نامشروع آن ــ بنیادگرایی اسالمی، جهادگرایی ‌ متولد نمی شدند. این بدان معنا نیست که ‌ و تروریسم اسالمی ــ از پی آن متولد نمی ی این تحوالت بوده است، بلکه فروپاشی ‌ جمهوری اسالمی مسئول همه توانست ‌ ی قدرت در خاورمیانه، که فقط ایرانی باثبات و قدرتمند می ‌ موازنه گیر آن ‌ ی مشکالتی منجر شد که تا امروز گریبان ‌ آن را حفظ کند، به همه هرحال، قصد ندارم رویدادنگاریکنم یا تحلیلی از این وقایع ‌ منطقه است. به طورکه در مقدمه هم ‌ بیانکنم، زیرا اینکار با دالیل نوشتن اینکتاب، همان ی ‌ ام را درباره ‌ ای ندارد. من فقط مشاهدات شخصی ‌ خوانی ‌ ذکر شد، هیچ هم ای بیان خواهم کرد که در کشور زادگاهم رخ داد و به نابودی ‌ وقایع سیاسی امپراتوری قدیمی ایران منجر شد. ام. شاید ‌ ی یک امپراتوری متعهد بوده ‌ مثابه ‌ من همیشه به مفهوم «ایران» به که حس ‌ ی رضاشاه بودن است؛ زمانی ‌ دلیل فرزند زمانه ‌ این امر تا حدودی به غرور به ایران باستان دوباره بیدار و ترویج شد. به همان اندازه مهم است بگویمکه بهگمان من، از آنجاکه اینکشور از نژادها، اقوام و قبایلیگوناگون تشکیل شده است، انسجام آن در قالب واحدی مشخص، و به بهترین کند. ‌ طور که همیشه بوده، معنا پیدا می ‌ وجه در قالب یک امپراتوری، همان که پادشاه سرپرست یک ملت باشد، یک حکومت پادشاهی داریم، و ‌ هنگامی شود. ‌ وقتی سلطنت بر اقوام و ملل مختلف باشد، به یک امپراتوری تبدیل می اتحاد و تداوم سلطنت استکه ملت بزرگ ایران را، از فارسگرفته تا آذری ها در کنار ‌ و کرد و لر و گیلک و ترکمن و بلوچ و قشقایی، در تمام این قرن هم نگه داشته است. تنها جایگزین دیگر تشکیل کنفدراسیون است؛ یعنی اند، که البته هرگز مطمئن و ‌ اتحاد چند دسته یا ملت که دارای آرمان مشترک

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2