گذشته‌ی حاضر

167 ی پایانی ‌ امپراتوری ایران، دهه گیرد. نباید فراموشکرد چهارده سالیکه او در ‌ داشتند، مورد بحث قرار نمی بردکه دور از دسترس مطبوعات بود. ‌ عراق بود، در یک دیکتاتوری به سر می ای داشته است حدس و گمان ‌ یکی دیگر از توضیحاتی که رواج گسترده ی تصمیمات اخذشده از سوی رهبران غربی (آمریکا، بریتانیا، فرانسه، ‌ درباره واقع 1 ی گوادلوپ ‌ در کنفرانسی در جزیره ۱۳۵۷ ایتالیا و آلمان) در دی در دریای کارائیب، متعلق به فرانسه، است. بر اساس این نظریه، رهبران غرب در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که شاه باید برود. اگرچه ما هیچ توان حدس زد ‌ وگوها در گوادلوپ نداریم، می ‌ ای از گفت ‌ سند منتشرشده تردید رهبران به ‌ که وضعیت بحرانی ایران موضوع بحث بوده است. بی تواند در جریان انقالب دوام بیاورد و غرب ‌ این نتیجه رسیدند که شاه نمی ای جز کنارآمدن با این واقعیت ندارد. بنابراین، احتماال به این نتیجه ‌ چاره اللهی که در آن زمان در پاریس ‌ رسیدند که برای حفظ منافعشان باید با آیت بود، به امید برقراری ارتباط کاری با او و آنچه در پی خواهد بود، ارتباط برقرار کنند. این استدالل رایج در بین ایرانیان، عمدا یا سهواً، به تاریخ کند. تا آن زمان، ‌ ای نمی ‌ ، اشاره ۱۳۵۷ برگزاری کنفرانس گوادلوپ، دی گیر شده بود و شاه برای سرکوب آن تقریبا فلج شده بود. ‌ انقالب بزرگ و همه داد که وضعیت از ‌ ای نشان می ‌ هر سنجش و ارزیابی آگاهانه ۱۳۵۷ در آذر کردن و سازش فراتر رفته است و متأسفانه پایان رژیم پهلوی ‌ ی اصالح ‌ مرحله ناپذیر بود. بنابراین، برای رهبران غربی منطقی بود که با واقعیت ‌ اجتناب نحوی کنار بیایند، که ‌ رو شوند و سعی کنند با آنچه از پی خواهد آمد به ‌ روبه شد که احتماال پس از آن خواهد آمد. ‌ باعث نزدیکی با رژیمی می هایی هرچند غیرمنطقی برای اثبات ‌ دنبال راه ‌ ها به ‌ اما چرا بسیاری از ایرانی داشتن غرب در سقوط شاه هستند؟ ازنظر من، دو دلیل اساسی برای ‌ نقش این گرایش نابجا وجود دارد. یکی این باور دیرینه است که بریتانیا و اخیرا کنند. ذهنیت این افراد در دوران ‌ آمریکا جهان را به نفع منافعشان اداره می 1. Guadeloupe

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2