197 افراد استثنایی کنم موفقیت تجاری منتشر کرد، اما فکر می 1 ی فلسفی نیویورک کتابخانه از کتابش را به من ای امضاشده چشمگیری نداشت. او با مهربانی نسخه دانست، اما عاشق ی موسیقی کالسیک چیزی نمی هدیه داد. فیلیپ درباره سازم و توضیح پرسید چرا تانگو نمی تانگوهای آرژانتینی بود و بارها از من می کرد. کنم، هرگز او را راضی نمی من، مبنی بر اینکه در این سبک کار نمی عنوان مدیر گروه ، که به ایران برگشته بودم و به ۱۳۵۵ تا ۱۳۴۷ از سال جز موسیقی دانشگاه تهران فعال بودم، ارتباطم با فیلیپ کاالوروس، به نگاری مهارت نداشت.گهگاه مکاتبات محدودمان، تقریبا قطع شد. او در نامه عکسی از غروب خورشید بر فراز اقیانوس آرام با چند خط ناخوانا در پشت تا شهریور ۱۳۵۵ فرستاد. به مدت دو سال، از اوایل تابستان آن برایم می ، در مرخصی فرصت مطالعاتی بودم. بخشی از این دوره در اروپا ــ ۱۳۵۷ بریتانیا، هلند و فرانسه ــ سپری شد و برای چندین ماه به آمریکا بازگشتم و کردم و روی بیچکالیفرنیا زندگی می ای وکوچک در النگ در آپارتمانی اجاره کردمکه یکی برای ارکستر سمفونیک تهران و سازیکار می دو سفارش آهنگ دیگری برای ارکستر مجلسی رادیو - تلویزیون ملی ایران بود. که در کالیفرنیا بودم، ارتباطم با دکتر کاالوروس دوباره برقرار شد. زمانی ی شواهد حاکی از آن بود که عملکرد پزشکی او کاهش یافته است؛ در همه کرد و مطب خصوصی هم نداشت. مردی که قبال هیچ بیمارستانی کار نمی پوش و آراسته بود، حاال ظاهری ناخوشایند و نامرتب داشت. بسیار شیک ای، اش را در انسینو از دست داده بود و در آپارتمانی مجردی و اجاره خانه کرد.کامال تنها ای در سانتامونیکا زندگی می مجاور یکگاراژ، در پشت خانه کردم، اغلب دلش ی زیادی با او زندگی می شده بود و اگرچه من در فاصله اش سر جایش باقی تنها عادات قدیمی خواست مرا ببیند. متأسفانه نه می خواست که ها می تر هم شده بود. خیلی وقت مانده بود، بلکه حتی عجیب آمد. او بارها مرا کرد، اما نمی مرا ببیند و مکان و زمان آن را هم مشخص می 1. New York Philosophical Library
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2