198 ی حاضر گذشته در سانتامونیکا معطل گذاشت؛ جایی که برای 1 شاپ هتل میرامار در کافی کردم. گاهی عذرخواهی کیلومتر رانندگی می ۶۰ رسیدن به آن باید حدود شنیدم، و در بعضی مواقع هیچ های ساختگی از او می متواضعانه و بهانه داد. توضیحی نمی بودکه یک روز فیلیپ تلفنکرد و اصرار داشتکه یک ۱۳۵۶ اردیبهشت روز کار نکنم و با او به مناطق شمالی ایالت بروم و ملکی راکه در مجاورت ظهر در سانتامونیکا و ۱۲ خریده بود ببینم. قرار شد ساعت 2 سانتاکروز خواستیم سفرمان شاپ هتل میرامار با او مالقات کنم. اگر می در کافی را به سانتاکروز در همان ساعت آغاز کنیم، باید تا اوایل شب به مقصد رسیدیم، اما او ظهر نیامد. حدود یک ساعت بعد یکگارسون آمد و گفت می خواهد تلفنی با من صحبت کند. فیلیپ پشت خط بود و بابت که کسی می توانست بیاید عذرخواهیکرد ای برایش پیش آمده بود و نمی اینکهکار فوری و اطمینان داد که تا یک ساعت بعد خواهد رسید. ناهاری سفارش دادم و های فراوان پیدایش بعدازظهر بودکه با عذرخواهی ۳:۳۰ منتظر شدم. ساعت شد و نشست تا یک فنجان قهوه بنوشد. مشخصا برای شروع سفر،که حدودا کشید، خیلی دیر شده بود. با این حال، وقتی به او هشت ساعت طول می نظر کنیم، ناراحت شد و اصرار کرد که پیشنهاد کردم که از برنامه صرف توانیم توانم شب را در آپارتمانشکه در همان نزدیکی است بگذرانم و می می سفرمان را صبح زود آغاز کنیم. من احمق هم پذیرفتم. طرف ماشینم را در خیابانی نزدیک میرامار پارککردم و با ماشین فیلیپ به ای دکتر محل زندگی او حرکتکردیم.کاشف به عمل آمد که آپارتمان اجاره نفره ای قرار دارد و، در واقع، اتاقی بزرگ و یک کاالوروس در پشتگاراژ خانه ها قرار چیزی در این جعبه دانم چه شمار است. نمی های بی و پر از جعبه ها روی ها پر از کتاب باشد. جعبه رسید که بسیاری از آن داشت، اما به نظر می 1. Miramar Hotel 2. Santa Cruz
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2