28 ی حاضر گذشته آموزانی به زبان عربی، برای دانشقرآنشد. اما خواندن آیات هفته برگزار می شدند، هیچ تأثیر معناداری نداشت. ما هر روز شش که متوجه معنی آن نمی رفتیم بعدازظهر به مدرسه می ۴ تا ۲ ظهر و دوباره از ۱۲ صبح تا ۸ ساعت از شنبه ها. البته پنج و در طول هفته فقط یک روز برای استراحت داشتیم؛ جمعه بعدازظهرها هم کالس نداشتیم. خوبی یادم است که رضاشاه چطور هرچند در آن زمان کودک بودم، به های دبستانمان مال (روحانی ی هراس روحانیون شده بود. یکی از معلم مایه ی شیعه) بود، اما اجازه نداشت که با لباس مخصوصش به مدرسه رتبه پایین داد. در واقع، فقط بیاید و باید با لباس شخصی و معمولی به ما درس می عنوان مبلّغ شناخته شده بودند اجازه داشتند روحانیونیکه از طرف دولت به مان زن بود؛ تصور چنین چیزی که لباس مخصوص بپوشند. معلم سال سوم از آن ناممکن بود. تا چند سال قبل ، فرمانی شاهنشاهی ۱۳۱۳ زمان با افتتاح دانشگاه تهران در سال هم کرد. لباسی که در مجامع صادر شد که پوشیدن چادر را ممنوع اعالم می شلوار و و بود. مردان کت شد باید مطابق مُد اروپایی می عمومی پوشیده می گذاشتند و موهایشان کلی کنار می پوشیدند و زنان باید چادر را به شاپو می پوشاندند. حتی استفاده از روسری هم ها می های مخصوص خانم را با کاله ها دیدمکه پوشش سر خانم ممنوع بود. کامال به یاد دارم که گاهی آژان را می داشت. اعتراض روحانیون به این مسئله نادیده گرفته شد را از سرشان برمی و تظاهراتی که علیه این حکم شکل گرفته بود سرکوب شد. در یک کالم، ناپذیر بود. سرپیچی و نافرمانی برای حکومت تحمل سازمان پیشاهنگی پسران تأسیس شد. زمانی که ۱۳۰۰ ی در اواخر دهه ها باید عضو سازمان پیشاهنگی کالسی کالس پنجم بودم، همراه با دیگر هم کردیم. در شدیم و از اونیفرم معروف و سایر لوازم مربوط به آن استفاده می می کردیم و آبان،که تولد ولیعهد بود، باید با لباس فرم در رژه شرکت می ۴ روز شده در استادیوم های تمرین ها برای انجام نمایش آموزان دیگر مدرسه با دانش
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2