گذشته‌ی حاضر

288 ی حاضر ‌ گذشته تار شروع کنم. ‌ تر است که با سه ‌ راحت ای نزدیک ‌ سرعت بین ما دوستی ‌ پنجه به ‌ تار من با آقای زرین ‌ های سه ‌ کالس ای را که ‌ رفتم و قطعه ‌ اش می ‌ صبح به خانه ۱۱ ایجاد کرد. هر جمعه ساعت زمان مرا راهنمایی و تصحیح ‌ نواختم و او هم ‌ گفته بود یاد بگیرم برایش می دادن انگشت ‌ داشتن ساز، حرکت ‌ ی نگه ‌ کرد. در ابتدا چند جلسه برای نحوه ‌ می ی ساز، وقتگذاشتم ‌ ی تغییر موقعیت دست چپم روی دسته ‌ مضراب و نحوه ی نظری و تمرین ‌ و پس از آن به یادگیری قطعات واقعی پرداختیم. هیچ مقدمه ای در کار نبود. از ابتدا قرار بود بر ‌ ی راهنمای آموزشی ‌ تکنیکی و هیچکتابچه ی ‌ ی درآمد در دستگاه شورکار کنیم. یک نسخه ‌ شده ‌ ی ساده ‌ روی یک نسخه توانستم ‌ خطی به من داده شد، اما به آنچه روی کاغذ بود محدود نبودم و می کشید، اما ‌ ها معموال یک ساعت طول می ‌ آن را تغییر دهم و بپرورانم. کالس بعد از آن، او همیشه اصرار داشت که برای ناهار بمانم و این الگویی ثابت پنجه و سپس ناهار ‌ تار با زرین ‌ های من شد: یک ساعتکالس سه ‌ برای جمعه وقت از من پولی نپذیرفت. ‌ پنجه هیچ ‌ اش. آقای زرین ‌ با او و خانواده سرعت به ارتباطی دوستانه تبدیل شد. ‌ هایم با حسین صبا نیز به ‌ کالس وسال بودیم. رویکرد او به تدریس سنتور بیشتر غربی ‌ سن ‌ او و من تقریبا هم ها با هدف ایجاد مهارت تکنیکی بود. او یککتاب ‌ بود و شامل برخی تمرین کردم و ‌ آموزش سنتور برای مبتدیان منتشر کرده بود. من کتاب را دنبال می گرفتم. او در چند مورد به محل اقامت من آمد ‌ هر هفته هم از او درس می کردم. ازطریق صبا بود که ‌ نواخت، اجراهایش را ضبط می ‌ که می ‌ و درحالی ی ‌ ی برجسته ‌ عنوان نوازنده ‌ های بعد به ‌ با فرامرز پایور آشنا شدم، که در سال ،۱۳۳۷ سنتورکشور مطرح شد. متأسفانه در اواخر اقامتم در ایران، در پاییز برد، تومور ‌ ای رنج می ‌ مشخص شد آقای صبا، که از سردردهای شدید دوره اش درگذشت. ‌ سالگی ‌ مغزی دارد و تنها چند سال بعد در اواخر سی در طول نزدیک به یک سال و نیم مطالعه و تحقیق، تعداد زیادی آوری کردم. ‌ شده از اجراهای موسیقی سنتی ایرانی جمع ‌ نوار کاست ضبط

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2