322 ی حاضر گذشته آنچه تمدن غرب در این زمینه به دست آورده است نزدیک شود. این حرف را گویم، ی موسیقی غیرغربی دارم می با توجه و اتکا به شناخت اندکیکه درباره 1 شناسی قومی لیسانس دانشجوی موسیقی ی فوق زیرا چندین سال در دوره ها ــ ازجمله چین، ژاپن، کره، تایلند، بودم و با موسیقی بسیاری از فرهنگ اندونزی، هند، ایران، ترکیه و جهان عرب ــ آشنایی دارم. برده های نام وجه قصدم این نیست که اهمیت موسیقی تمدن هیچ به فرد موسیقی هنری غرب را تنزل دهم. با این حال، ویژگی منحصربه های دیگر را از هرچیزی که فرهنگ چندصدایی آن است که به نظر من آن ــ برخالف موسیقی 2 فونی) کند. چندصدایی (پُلی اند متمایز می خلق کرده هستند ــ به تنوع 3 صدایی (مونوفونیک) های دیگر که اساسا تک تمدن مند، به معنی ها و ژانرها منجر شده است. پرورش چندصدایی نظام سبک ترین زمان صداها، عالی های هم ی عمدی و ساختاریافته از الیه استفاده دستاورد موسیقی غربی است که مشابهش در هیچ فرهنگ دیگری یافت ترین ویژگی موسیقی غربی استکه تنوع فرد شود. چندصدایی منحصربه نمی ای بخشد، که منجر به طیف گسترده حدوحصری به موسیقی می سبک بی شود. ازطریق های ممکن برای روایتگری و تأثیرگذاری بیشتر می از گزینه ی هارمونیک ی رنسانس و تکامل آن در شیوه ی دوره چندصدایی ساختاریافته کران از این ای بی های باروک و کالسیک است که گنجینه ساختارمند دوره ای در هیچ موسیقی عالی ایجاد شده است. چنین تنوع و قدرت تأثیرگذاری نظام موسیقایی دیگری، که با موسیقی کالسیک قابل مقایسه باشد، وجود ی موسیقایی است که شکوه صداهای ندارد. ازطریق همین مسیر توسعه ، غنای موسیقی کیبورد باخ، شوپن و دبوسی، 5 و مالر 4 سمفونیک اشتراوس 1. Ethnomusicology 2. Polyphony 3. Monophonic 4. Richard Strauss 5. Gustav Mahler
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2