گذشته‌ی حاضر

334 ی حاضر ‌ گذشته ی ابزاری برای ‌ مثابه ‌ هر نوع را منتقل کند. متأسفانه، صحبت از موسیقی، به ی خجالت تبدیل شده است. اما، در واقع، ‌ بیدارکردن احساسات، تقریبا به مایه ترتیب، موسیقی از مسائل ‌ این ‌ تواند انجام دهد. به ‌ این تنها کاری است که می های شخصی و ‌ ها و هیجان ‌ رود و تا اوج احساس ‌ ها فراتر می ‌ معمول و ایده بخشیدن است ‌ گیرد. قدرت موسیقی در توانایی آن برای تعالی ‌ عمومی اوج می کردن. ‌ و نه تعلیم و روشنگری های ساختاری ‌ سازان طرح ‌ آمیز و غیرعادی استکه وقتی آهنگ ‌ بسیار طعنه دهند، وارونگی، حرکات مکرر ‌ ای را مثل این موارد ارائه می ‌ بسیار پیچیده پوشاننده، و انواع چیزهایی که ظاهرا ‌ دار و هم ‌ های موتیف ‌ و معکوس، ایده های توضیحی طوالنی بنویسند ‌ اند، بخواهند یادداشت ‌ فکرانه ‌ ابزار روشن اند به ‌ ای را که انجام داده ‌ ی کارهای هوشمندانه ‌ چیز و همه ‌ تا با کلمات همه ازحد پیچیده ‌ انگیز این استکه اگر موسیقی بیش ‌ شنونده بگویند. واقعیت غم تواند طراحی ساختاری خود را آشکار کند و ‌ تنهایی نمی ‌ باشد، اغلب به تأثیرقراردادن شنونده به زبان متوسل ‌ کردن و تحت ‌ ساز باید برای آگاه ‌ آهنگ های فکری آن کار ‌ ای که قرار است شایستگی ‌ بر این، پیچیدگی ‌ شود. عالوه موسیقایی را ثابتکند، در واقع، همیشه بسیار ساده است و نیازی به آمادگی هایکودکانه است، اما با این ‌ ذهنی زیادی ندارد. در سطح فکری، شبیه بازی شان توضیح داده شود، زیرا موسیقی ‌ حال، متأسفانه، باید با کلمات درباره تواند این کار را انجام دهد. ‌ تنهایی نمی ‌ به ی موسیقی آوازی متفاوت است. در جاییکه متن وجود دارد، مانند ‌ مسئله هایی را به شنونده ‌ ی کُر یا در موسیقی اپرا، کلمات ایده ‌ یک آواز، یک قطعه شود. تنها ‌ هاگرفته می ‌ کنند و بیان موسیقایی لزوما از معانی آنکلمه ‌ منتقل می ها هنگام ‌ شدن کلمه ‌ شنیده ‌ مشکلی که در موسیقی آوازی وجود دارد سخت شود. وقتی متنی ‌ آوازخواندن است، زیرا صرفا از رویشان خوانده یا دکلمه نمی های ناگهانی و سکوت ‌ عنوان آهنگی پر از حرکت با زیروبمی بسیار، جهش ‌ به کردن شنیداری آن ‌ شود، دنبال ‌ ها سریع خوانده می ‌ و کشش طوالنی که نت

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2