گذشته‌ی حاضر

341 تأملی در موسیقیکالسیک غربی ۲۵ تر از ‌ صرف شده است. و، در واقع، بیشتر قطعات موسیقی بسیار کوتاه دقیقه هستند. ۱۵ یا حتی ی موسیقایی لزوما بسیار کوتاه است. ‌ بینیم که یک تجربه ‌ بنابراین، می دهد؟ ‌ چیزی به شنونده می ‌ معنی چه ‌ ساز فراتر از چند دقیقه صداهای بی ‌ آهنگ آیا چیزی فراتر از احساساتی استکه در آن چند دقیقه در شنونده برانگیخته ی آن ‌ که چیزی از تجربه ‌ تواند، درصورتی ‌ تواند باشد! می ‌ شود؟ بله، می ‌ می تواند، اگر چیزی از آن چند دقیقه ‌ چند دقیقه در شنونده باقی بماند. می ها و صدها ‌ ای بر ما تأثیر بگذارد که بخواهیم بارها و بارها و شاید ده ‌ گونه ‌ به کننده ‌ بار آن تجربه را دوباره زندهکنیم. آن چیز قرار نیست اثرات صوتیگیج کند و ‌ های ملودیکی باشد که شنونده را متأثر می ‌ تواند ایده ‌ باشد، بلکه می های ملودیک تأثیرات ماندگاری به ‌ ماند. ایده ‌ ی او باقی می ‌ حتی در حافظه ی موسیقی ‌ ی شنیدن یک قطعه ‌ گذارند و این چیزی است که از تجربه ‌ جا می داریم و ‌ ماند، نگهش می ‌ ماند. این چیزی استکه در ما می ‌ عالی در یادمان می توانیم با خودمان به خانه ببریم، با آن زندگیکنیم و دوستش داشته باشیم. ‌ می خواهم به آن بپردازم، موضوع پیشرفت در موسیقی ‌ ی دیگریکه می ‌ مسئله است. من با مفهوم پیشرفت در هنرهای خالقانه مشکلی اساسی دارم. اگر منظور از پیشرفت، حرکت رو به جلو باشد، باید مقصد یا هدفی وجود سمت آن برویم. هدف یا مقصد ناشناخته چندان ‌ داشته باشد که بتوانیم به منطقی نیست. هدف از خلق یک اثر هنری به غیر از خود آن چیست؟ از ی ‌ ی بیان به شیوه ‌ جایی از یک شیوه ‌ دیگر، اگر منظور از پیشرفت جابه ‌ طرف گذشته، اگر ‌ تر تغییر است و نه پیشرفت. ازاین ‌ دیگر باشد، تعریف درست گاه ‌ تر باشد، آن ‌ بخش ‌ سوی چیزی بهتر یا رضایت ‌ منظور از پیشرفت حرکت به های هنری، ‌ آید که آیا چنین هدفی درخصوص خالقیت ‌ این پرسش پیش می تواند کاربردی باشد ‌ طلبانه نیستند، اصال می ‌ که خودبیانگر هستند و منفعت یا خیر. توان پویا و پیوسته در حال تکامل ‌ تمدن غرب از زمان رنسانس را می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2