40 ی حاضر گذشته 1 کرد و شباهت زیادی به رودولف والنتینو ازوسط می مشکی براقش را فرق گذار ، اهل ایتالیا و بنیان ۱۹۲۰ ی ی سینمای صامت هالیوود در دهه ــ ستاره شلواری سیاه سبک رقص والنتینو ــ داشت. او همیشه پیراهنی سفید و کت . او برای من تبدیل به بت شده بود و از زد پوشید و پاپیونی مشکی می می های موسیقی من با جینگوزیان مزیت دیدم. کالس هر نظر او را جذاب می ام بود. او در تبریز متولد شده دیگری هم داشت و آن، تقویت زبان فرانسوی ها و کردها در طول اش بعد از فرار از کشتار ترک بود؛ جایی که خانواده اش برای تحصیل جنگ جهانی اول به آنجا پناه برده بودند. او را در کودکی به فرانسه فرستاده بودند. از همین رو، واهه به زبان فرانسوی تسلط زیادی کرد، اما فارسی برایش بسیار دشوار بود. من داشت و ارمنی نیز صحبت می مرور هم ناچار بودم با او فرانسوی صحبتکنمکه در ابتدا سخت بود، اما به راحت شد. دانستم ام نداشتم و نمی اندازی از آینده از آنکه دیپلم بگیرم، چشم تا پیش ی موسیقی ام چه کنم. رؤیای داشتن شغلی در رشته خواهم با زندگی که می ذهنم را درگیر کرده بود، اما این رؤیا همچنان پر از تردید بود. موسیقی را دیر شروعکرده بودم و چندان به آن مطمئن نبودم. به هنرستان عالی موسیقی عنوان هنرجوی موسیقی پذیرفته شوم یا نه، اما توانم به رفتم تا ببینم آیا می پذیرد. اما من ی متوسطه هنرجو می به من گفتند که هنرستان از ابتدای دوره ی مقطع دبیرستان توانستم به گذراندن دوباره موقع هجده سالم بود و نمی آن ی حقوق دانشگاه تهران در کنکور شرکت فکر کنم. برای پذیرش در رشته چهارمِ چنینی، معموال فقط یک های این کردم، اما قبول نشدم (در امتحان ی شدند). این شکست عزم مرا برای تحصیل در رشته ها قبول می کننده شرکت موسیقی در سطح دانشگاهی جزم کرد. این کار در ایران ممکن نبود؛ در آن شد. ای در سطح دانشگاهی در ایران ارائه نمی ی موسیقی زمان هیچ دوره ی موسیقی در سطح در فصل ششم، از تصمیمم مبنی بر تحصیل در رشته 1. Rudolph Valentino
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2