48 ی حاضر گذشته ها دیدمکه معموال با مادر و پدرش بود. در تابستان او را در البی سینماها می دیدم. ساکنان شهرهای های عصرانه در تجریش می او را بیشتر هنگامگردش هایی روی مند بودند؛ پیاده های آرام بسیار عالقه روی ایران در آن زمان به پیاده های مشخصی از روز یا عصر در گفتند و در ساعت که به آن گردش می شد. آن زمان در تهران هنگام فصل سرما های خاصی از شهر انجام می مکان زار و استانبول ها در ظهر روزهای آفتابی در مجاورت خیابان الله این گردش ها نزدیک غروب خورشید و در روی ها این پیاده شد. در تابستان انجام می گرفت. تجریش در آن زمان بخشی ی محبوب سرپل تجریش صورت می منطقه ای که در گفتند؛ منطقه ها بودکه به مجموع آن شمیران می ای از دِه از مجموعه های البرز، قرار کوه ی رشته کیلومتری شمال تهران، درست در دامنه ۱۵ تا ۱۰ شمسی و حتی قبل از آن، تجریش به شهر بزرگی ۱۳۲۰ ی داشت. در دهه های ثروتمند های تابستانی تهرانی تبدیل شده بود که تعداد زیادی از خانه کردند داد که در شروع هر تابستان به آنجا عزیمت می را در خود جای می های شدند و با پایان تابستان دوباره به خانه و در ویالهایشان ساکن می های شمیران، در ارتفاعی بسیار باالتر از ی دِه گشتند. همه شان برمی شهری طور میانگین، دمای هوا در های خنک و مطبوعی داشتند. به پایتخت، تابستان گراد کمتر از مرکز شهر تهران بود. ی سانتی درجه ۸ تا ۵ های شمالی کوهپایه ای تابستانی در تجریش داشتند که در طول تابستان ی گیتی خانه خانواده همراه حسن به ها هر روز عصر معموال به کردند. تابستان مکان می به آنجا نقل روی مرسوم در سرپل تجریش،که میدان بزرگی بودکه رود دربند از این پیاده ای بودکه رفتیم. این میدان پلی عریض بر روی رودخانه گذشت، می زیر آن می در فصل تابستان حجم آب آن بسیار کم اما در زمستان و بهار بسیار زیاد بود. وزید، گیتی را های باالی سرمان می در آنجا با نسیم خنکی که از سمت کوه کردند. در این دیدم که گردش می ترش می همراه پدر و مادر و برادرکوچک به کردیم، همین. در آن روزها این نوع میان، ما لبخندهای یواشکی ردوبدل می ها، ماند، چراکه آن های عاشقانه باید از چشم پدر و مادرها پنهان می ارتباط
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2