54 ی حاضر گذشته ها یا شد. بیشتر سریال آوردن دختر قصه تمام می دست قهرمان داستان و به ها و بومیان آمریکای شمالی. معموال دزدوپلیسی بودند یا جنگ بینگاوچران های اندیش با آدم های خوب و ساده ی آدم ها مواجهه ی این سریال مایه درون شدند. های خوب پیروز می بد بود، که در نهایت آدم شدند و یک های صبحگاهی نمایش داده می ها در برنامه در آمریکا سریال شد و قسمت ویژگی شاخص داشتند. هر هفته یک قسمت نمایش داده می طور ادامه داشت تا قسمت آخر. در شد و همین ی بعد پخش می بعد در هفته شدند که هر هفته بیایند خصوص کودکان تشویق می نتیجه، مخاطبان و به منظوری کامال ها به گشایی پایان داستان را ببینند. در ایران سریال و گره گرفتند. بعضی سینماها فقط مختصکودکان و سرهم قرار می متفاوت پشت چهار قسمت سریالی طبقات محروم جامعه بودند. این سینماها معموال سه دادند،که درمجموع حدود سرهم نشان می قسمتی (یا بیشتر) را پشت دوازده دادند. شد و قبل از آن هم یککارتون نشان می یک ساعت و بیست دقیقه می شد. بین نمایش در واقع، هیچ فیلم بلندی در این سینماها نمایش داده نمی گرفت. در ای صورت می چهار حلقه فیلم هم توقفی پنج تا ده دقیقه هر سه ها بین ردیف شد و فروشنده های سالن روشن می ها چراغ طول این توقف شان هایی که بر گردنشان آویزان کرده بودند و تا زیر سینه ها، با سینی صندلی فروختند؛ نوشابه، شکالت و آجیل. تمام این برنامه رسید، خوراکی می می ها سه یا چهار قسمت یک سریال کشید تا بیننده حدود دو ساعت طول می را ببینند. های ماجراجویانه را به چند دلیل خیلی دوست داشتند: کودکان داستان های ها صحنه ها بسیار راحت بود، این داستان کردن این داستان دنبال شد، افراد وضوح ترسیم می انگیز فراوانی داشت، «خوب» و «بد» به هیجان بروبرگرد، خوش بود. شدند و پایان فیلم، بی شرور و بدذات مجازات می آمدند؛ ها به سینما می بر کودکان، افراد فقیر نیز برای دیدن این سریال عالوه ارزش داشتند. بلیت ارزان بود و هایی کم خصوص مردان جوانی که شغل به
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2