61 سینما در دورانکودکی و فراتر از آن ی فیلم را دیدم و ی بنام، ساخته شده بود. من مونتاژ اولیه ساعدی، نویسنده ای ساده و مکمل با استفاده از سازهای دوستش داشتم. این فیلم به موسیقی بخش بود. فیلم مورد تحسین نسبت رضایت ایرانی نیاز داشت و نتیجه هم به المللی قرار گرفت و من هم، برای موسیقی فیلم، نشان افتخاری از بین شهبانو فرح دریافتکردم. برای دو فیلم دیگر داریوش مهرجویی نیز موسیقی ای جذاب، و «پستچی»، که درامی گیرا بود. ساختم؛ «آقای هالو»، کمدی هایش از من ساز دیگریکه برای ساختن موسیقی برای دو تا از فیلم فیلم درخواست همکاریکرد ناصر تقوایی بود؛کارگردانی بااستعداد و جدی. من کُرده» موسیقی ساختم. سه فیلم برای «آرامش در حضور دیگران» و «صادق ی مبادرت من در ساخت موسیقی فیلم مهرجویی و دو فیلم تقوایی، دامنه باقی ماند. منصفانه است اگر بگویمکه هرگز با این شکل از فعالیت خالقانه، عنوان ی کوتاهی از زندگی من به احساس راحتی و نزدیکی نداشتم و مرحله خواستم آن بردم، اما نمی ای بودکه از انجام آن لذت می ساز بود. تجربه آهنگ ام تبدیل کنم. ای را به بخشی از زندگی حرفه هنوز هم در سن باال سینما را دوست دارم، اما متأسفانه ساختن فیلم در این روزها بسیار متفاوت از آن چیزی است که من در دوران نوجوانی شود. شناختم؛ دورانی که معموال با عنوان «دوران طالیی» از آن یاد می می سازی، تر باشند، اما فیلم گرایانه های امروزی از برخی جهات واقع شاید فیلم گرایی لزوما هدف آن نیست. اگر مدعی آن استکه شکلی از هنر است، واقع قاعده و پرغلط شده، و ویژه به زبان فیلم است که عمدتا بی استناد من به های قدیمی همه، رسد. در فیلم نما به نظر می لباس که بسیار ضعیف و نخ کردند و های بدها، بدون استفاده از فحش و ناسزا صحبت می ازجمله آدم ی شد که همه ها طوری ساخته می پوشیدند. فیلم های آراسته می همه لباس وضوح دیده شوند، نورپردازی هم همیشه روشن بود تا بیننده ها به صحنه ها های امروزی برخی از صحنه چیز را به وضوح و روشنی ببیند. در فیلم همه قدر تاریک است که گویی برق هنوز اختراع نشده است. یکی دیگر از آن
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2