گذشته‌ی حاضر

70 ی حاضر ‌ گذشته هوای معتدل و مطبوعی دارد. ما با قطار سفر کردیم، که قبل از رسیدن به گذشت. ‌ خوزستان از مناظر دیدنی کوهستانی و بیش از صد تونل می رو شدیم. ‌ در بدو ورود به ایستگاه قطار اهواز، با آقا و خانم شاپوری روبه ی دارایی استان خوزستان ‌ آقای شاپوری، که اصالتا کرمانی بود، رئیس اداره بود. از آنجا که پدرم مدیرکل عالی وزارت دارایی در پایتخت بود، آقای ی خودش دیده بود که به ‌ شاپوری با اطالع از سفر پدرم به استان، وظیفه نوازی کند. اگرچه این دو مرد هرگز یکدیگر را ‌ استقبال ما بیاید و مهمان چیز غیرعادی در این نوع رفتار وجود نداشت ‌ مالقات نکرده بودند، اما هیچ و کامال در چارچوب هنجارهای مورد انتظار بود. پس از مدتی امتناع و ندادن ــ و اصرار معمول ‌ لحاظ زحمت ‌ های مرسوم از طرف پدرم ــ به ‌ تعارف کرد، سرانجام در حدود یک هفته ‌ شاپوری که به حرف پدرم گوش نمی ها ماندیم. ‌ اقامتمان و تا هنگام بازگشتمان به تهران، پیش آن طورکه برای برخی ‌ ایکه در اهواز بودیم به خوشیگذشت. همان ‌ یک هفته دانند، استان خوزستان از جهات بسیاری با سایر ‌ شده است و می ‌ شناخته شود ‌ نقاط کشور متفاوت است. بیشتر مسطح است، هیچ کوهی دیده نمی ام ‌ و حتی در اوایل بهار هم هوا کامال گرم است. من از بازدیدهای چندباره ترین رود ‌ بردم. کارون عریض ‌ ی کارون بسیار لذت می ‌ از سواحل رودخانه ایران با بیشترین حجم آب است که در جهت جنوب جریان دارد. این رود های ترکیبی ‌ فارس، با آب ‌ در مسیرش و چند کیلومتر قبل از رسیدن به خلیج شود و بخشی از مرز عراق را تشکیل ‌ های دجله و فرات یکی می ‌ رودخانه های بزرگ در ایران ‌ ی قابل کشتیرانی با قایق ‌ دهد. کارون تنها رودخانه ‌ می اند، ‌ های جنوبی آن، عمدتا عرب ‌ ویژه در قسمت ‌ است. جمعیت خوزستان، به اما در نواحی شمالی آن بیشتر اقوام ایرانی لر و کرد هستند. میزبان ما، آقا و خانم شاپوری، سه دختر و دو پسر داشتند. دختران زنانی بالغ و متأهل با خانواده و فرزندان خودشان بودند که در شهر زادگاه ها را کمی بعدتر شناختیم. دو ‌ خودشان، یعنی کرمان، ساکن بودند و ما آن

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2