گذشته‌ی حاضر

72 ی حاضر ‌ گذشته دیگر، ‌ پریده است. از طرف ‌ شده، با دخترهای زیادی هم می ‌ مند می ‌ ما بهره فَری برای سردرآوردن از این توافق احمقانه خیلی جوان وکامال از این مسئله دور بود. ها نیست. ‌ ی من با شاپوری ‌ اما این تمام ماجرای گیروگرفتاری خانواده حتی بعد از اتمام تحصیالت دانشگاهی، کوروش چند ماهی پیش ما ماند که با ما زندگی ‌ تا اینکه کار پیدا کرد و محل اقامت خودش را گرفت. زمانی ی ما ‌ کرد، گهگاهی پدر و مادر و خواهرانش هم برای مالقات به خانه ‌ می آمدند. آقای شاپوری چند سال بعد از سفر ما به اهواز بازنشسته شده بود ‌ می همراه همسرش به زادگاه خود، کرمان، که سه دخترشان در آنجا زندگی ‌ و به کردند، بازگشته بودند. در این میان دختران همسران و فرزندانشان اغلب ‌ می شدند. ‌ ی ما پذیرایی می ‌ آمدند و در خانه ‌ برایگذراندن تعطیالت به تهران می آورم ‌ همچنین با رنجش خاطر فراوان، شوهر یکی از دخترها را به یاد می خوابید و با این کارش ‌ ماند، تا لنگ ظهر می ‌ ی ما می ‌ که هروقت در خانه داد و صبحانه در حالی ‌ اعتنایی غیرمعمول و عجیبی را به همه نشان می ‌ بی بر این، ‌ شد که دیگران در حال صرف ناهار بودند. عالوه ‌ برای ایشان سرو می ی ‌ آمد و در خانه ‌ کرات به تهران می ‌ ترین دختر شاپوری نیز به ‌ شوهر کوچک ماند. بعدها برای من تعریفکردند که حتی بعد از رفتن من به آمریکا، ‌ ما می ها بعد از قطع نامزدی فَری باکوروش، این آقا، آقایکریمی، با حضور ‌ مدت کرد. حتی یک بار ‌ ی من تحمیل می ‌ گاهش، خودش را به خانواده ‌ وبی ‌ گاه با مادرم الس زده بود، که دیگر تیر خالص بود و پدرم او را برای همیشه ها در ‌ رسد که این پایان ماجرای شاپوری ‌ از خانه بیرون کرد و به نظرم می ی ما بود. ‌ خانواده ی من در مواجهه با کسانی که ‌ و البته که بسیار محتمل است که خانواده کردند. با وجود این، سنت ‌ گر بودند با احتیاط برخورد می ‌ آشکارا سوءاستفاده ی اخالقی چه از روی ‌ بازکردن در منزل به روی دیگران، چه از روی وظیفه های قدیمی رایج بود و شاید بتوان گفت تا حدی ‌ ناگزیری، در بین خانواده

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2