97 آمریکا گیر و جدی بود، فرستادند که معلمی بسیار سخت 1 عجیب برابازون لیندسی دقیقا همان چیزی که در آن مرحله به آن نیاز داشتم. متوجه شده بودم که ام، خانم ساندرز، یک گاراژ در پشت خیابان کناری خانه دارد، خانه صاحب اما ماشین نداشت. بنابراین، بعد از چند هفته از او پرسیدم که آیا به من ای در گاراژ بگذارم. او هم موافقتکرد و من دهد یک پیانوی اجاره اجازه می دالر اجاره کردم و در آنجا گذاشتم و در همان گاراژ پیانو ۵ پیانویی با ماهی کردم. تمرین می ی محدودیکه داشتم، مجبور بودم بسیار مقتصدانه زندگیکنم. با بودجه کردم. ناهارم معموال ام (نان و پنیر و قهوه) را در اتاقم درست می صبحانه خریدم. اِی می . اِل . تریای یو.سی یک ساندویچ یا سوپ وکراکر بودکه از کافه یا سانتامونیکا 2 وود های وست تر و در یکی از غذاخوری هاکمی مفصل شام دالر و ۱ ندرت بیشتر از اش به شد،که هزینه بودکه شامل قهوه و دسر هم می تری برای های عمده های روزمره، هزینه بر این هزینه شد. عالوه سنت می ۲۰ های پیانو نیز وجود داشت. ها و کالس ی دانشگاه، کتاب شهریه آنجلس، متوجه شدم که همچنین، بالفاصله پس از ورودم به لس آمد در این شهر بدون ماشین بسیار دشوار است. بنابراین، یک فورد و رفت خوبی به دالر خریدم که چند سال به ۳۰۰ کارکرده به قیمت ۱۹۳۹ ی کوپه اش به منگفت من خدمتکرد. با این حال، قبل از گرفتن ماشین، فروشنده ی رانندگی بگیرم. من در ایران رانندگی یاد گرفته بودم که باید گواهینامه مان را هم رانده بودم، اما هرگز گواهینامه نگرفته بودم، و ماشین خانوادگی کردند. فروشنده زیرا آن روزها در ایران تعداد اندکی از افراد این کار را می برد. در آزمون 3 ی موتوری های دپارتمان وسایل نقلیه مرا به یکی از شعبه های آزمون کتبی را رانندگی قبول شدم. جالب اینجاست که خیلی از سؤال 1. Brabazon Lindsey 2. Westwood 3. Motor Vehicle Department
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2