113 چگونه فم ینیست ها در مبارزه با خشونت خانگ ی سرباز دشمنان خود شدند؟ عاملیت زنان نیست بلکه از وجوه مختلف، آن را نادیده می گیرد. به علاوه، چنان که اشاره شد، با خود خشونت خانگی هم چنان رفتار می کند که گویا در خلأ رخ می دهد و وابسته به شرایط اجتماعی نیست و به همین دلیل، مجازات آزارگر برایش پایان راه است. برگزیدن شیوه های آموزشی و بازپروری، در این د یدگاه جایی ندارند. چه باید کرد ؟ اما گروبر فقط به نقد این رویه نپرداخته است. او پیشنهادهایی هم برای بهبود وضع با آغاز از شرایط فعلی دارد. از نظر او، گام نخست این است که بپذیریم مسئله ی اساسی در خشونت خانگی محدودشدن عاملیت زنان است. در این منظر نیز مخاطب اصل ی اش فمینیست ها هستند و توصیه ی اساسی اش به آنها این استکه از حمایت از رویه ی جرم انگاری خشونتخانگی و بازداشت الزامی خشونتگران، دست بردارند. جنگ فمینیست ها باید جنگ برای رسیدن به برابری و خودمختاری زنان باشد و فمینیست ها نباید ارزش ها و آرمان هایشان را ف دای امتیازات دولت کنند. فمینیست ها باید ببینند که ائتلافشان با محافظه کاران، تاکنون راه به تحقق برابری و عاملیت زنان نبرده است. طرف مقابل هم که چنین ائتلافی را پذیرفت، به این دلیل بود که اطمینان یافت با این رویه ها ساختارهای جامعه در معرض دگرگونی قرار نخوا هد گرفت: درحالی که هدف فمینیست ها باید دگرگونی ساختاری باشد. گروبر می گوید برای متحول کردن نگاه حقوقی به خشونت خانگی، باید تدریس درخصوص این موضوع در برنامه ی درسی دانشکده های حقوق گنجانده شود. به علاوه، این برنامه ی درسی باید شامل تاریخ شیءانگاری زنان نیز باشد تا دانشجویان حقوق میان خشونت خانگی و وضعیت فرودست تاریخی زنان ارتباط برقرار کنند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2