فمینیسم و دولت

11 طرح یک دغدغهی فم ینیستی : با دولت همکار ی کنیم یا نه؟ تاریخ نشان می دهد که به تفاوت های بین زنان هم باید توجه کرد. مثلاً زنان طبقه ی متوسط سفیدپوستدر آمریکا در همه ی زمینه ها نمایندگان خوبی برای زنان رنگین پوست یا زنان طبقه ی کارگر نبوده اند. کیمبرلی کرنشا در مقاله ی معروف خود درباره ی مفهوم بینا هویتی ( intersectionality ) توضیح داده است که در بعضی برهه ها در تاریخ آمریکا زنان سیاه پوست، هم از دید نمایندگان و فعالان جنبش زنان در آمریکا (که اغلب سفیدپوست بودند) مغفول مانده اند و هم از دید فعالان جنبش های حقوق مدنی سیاه پوستان (که اغلب مرد بودند). )۲( در یکی از مقالات این مجموعه به جنبش «دالیت ها» در هند پرداخته و نشان داده شده است که چطور فمینیست های دالیت در هند برای به رسمیت شناخته شدن در جامعه و فضاهای دولتی کوشیده اند و در بعضی مواقع از همکاری با سازمان های بین المللی و جنبش های جهانی بهره برده اند. مسیر برای پیشرفت زنان هموار نیست ولی این ناهمواری برای زنان «حاشیه نشین» به مراتب بیشتر و سخت تر است. همه ی زنان امکان همکاری با دولت یا راه یافتن به درون دولت را ندارند و همه ی زنان برای عدم همکاری با دولت، یا رودررویی با آن، هزینه ی یکسان پرداخت نمی کنند. این تفاوت ها را باید دید و در تصمیم گیری ها لحاظ کرد. ولی آیا لازم است که به کار با دولت و از درون دولت این قدر بها داد؟ آی ا راه های دیگری برای ایجاد تغییردر وضعیت زنان و برای بهبود وضعیتشان وجود ندارد؟ آیا تغییر فقط با گذر از مجاری رسمی ممکن است و آیا کنش سیاسی فقط به (عدم) همکاری یا تقابل با دولت محدود است؟ در یکی دیگر از مقالات این مج موعه به اهمیت سیاسی کنش های روزمره ی زنان اشاره شده است: کنش هایی که الزاماً در تقابل با دولت تعریف نمی شوند

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2