دانشکده 38 میان آیند: وابستگی به دولت؟ اصلاح در برابر انقلاب؟ سلسله مراتب در برابر تصمیم گیری جمعیِ غیرسلسله مراتبی؟ آیزنشتا ین برای واکاوی این مجادلات به آغاز ماجرا برمی گردد، یعنی به اینکه اصلاً اصطلاح فموکرات ( Femocrat ) برای وصف فمینیست های دولتی چطور پدید آمد: ظاهراً به فاصله ی نزدیکی در میانه ی دههی ،۱۹۷۰ برخی از فمینیست های راه یافته به دولت از این واژه به مزاح برای خود ا ستفاده می کردند؛ در همان اوان، نویسندگان دست راستی منتقد سیاست های دولت وقت استرالیا در جذب فمینیست ها نیز از این اصطلاح به نحوی تحقیرآمیز برای اشاره به همین فمینیست ها استفاده می کردند. آیزنشتاین که برای نوشتن کتابش با بسیاری از فمینیست های بیرون و درون د ولت در آن زمان گفت وگو کرده است، می گوید که در دهه ی ۱۹۷۰ تقریباً همه ی فمینیست ها از این اصطلاح دلالت یکسانی را موردنظر داشتند: «فموکرات» یعنی زن فمینیستی که با برنامه ی مشخص وارد دستگاه های دولتی شده است تا تحقق برخی خواست های فمینیستی را پیگیری کند و بر مردانی که او را به این سِمَت منصوب کرده اند نیزمعلوم استکه او قرار است پیگیرچنین مطالباتی باشد. در این دوره ، فموکرات ها معمولاً مشاور بودند یا مقامات اجرایی پایینی داشتند. در دهه ی بعدی، ۱۹۸۰ ، دلالت این اصطلاح عوض شد: در این دوره اصطلاح فموکرات به زنا ن قدرتمندی در دستگاه دولتی اطلاق می شد که تعهد ایدئولوژیک و سیاسی به فمینیسم داشتند. این تغییر، پیامد ارتقای زنان در دولت و دست یافتنشان به مقامات اجراییِ مهم تر بود.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2