51 فم ینیسم در خاورم یانه ابزار دست دولت ها شده، پس چه با ید کرد؟ محیط کار برای زنان پناهنده و مهاجر افزایش یابد و پیامد آن، همین خشونت و نابرابری بیشتری است که در حق گروه جمعیتی قابل توجهی از زنان روا داشته می شود؛ وضعیتی که به معمول شدن بیشتر خشونت و استثمار منجر می شود و بهاین ترتیب، حتی وضع زنان «لبنانی» هم که در دایره ی شمول آن سیاست ها قرار دارند، بدتر می شود. در لبنان پارلمان بارها مانع تحقق تلاش فعالان زن برای تصویب قوانین یکسان برای زنان و مردان شده است و در عوض دادگاه ها در امور ازدواج، طلا ق، ارث و حق رجوع به دادگاه بر اساس قوانین شریعت اسلامی رأی می دهند که شدیداً نسبت به زنان تبعیض آمیز است. «کمیسیون ملی زنان لبنانی» نیز به رغم تلاش برخی از اعضایش هیچ گاه برای واداشتن پارلمان به تصویب قوانین فراگیر جنسیتی کوششی جدی نکرده است. در کویت، شا نزده سال پس از اینکه به زنان حق ورود به دستگاه های دولتی و حق رأی داده شد، می توان گفت که بهبود قابل ملاحظه ای در وضع زنان، خصوصاً از لحاظ اقتصادی، پدید آمده است اما هنوز هم نمایندگی سیاسی زنان بسیار اندک است. وضع در مصر به یک معنا از همه جای دیگر در این م نطقه تأسف آورتر است ، زیرا با وجود تاریخ طولانی تر نهادهای دولتی مصری که فعالیتشان در جهت سیاست های فراگیر جنسیتی تعریف شده، وضعیت زنان مصری حتی بعد از بهار عربی دچار افول چشمگیری شده است. با این ارزیابی از وضع نهادهای دولتی درگیر سیاست گذاری فراگیر جنسیتی در این منطقه، فمینیست های بسیاری از کشورهای عربی به این فکر افتاده اند که همبستگی ای را میان فمینیست های خارج از دولتشکل دهند و با تشریک مساعی و بسیج نیروهای خود، انحصار دولتی در امور زنان را بشکنند. این فمینیست ها که جی ها و کرم نیز از جمله ی آنان هستند، با توجه به اشتراک های
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2