13 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است کند خطراتیکه رنسانسایرانیرا تهدیدمی ی فلســفی و کنــد. پیدایــش ســوژه رنســانس ایرانــی را خطراتــی تهدیــد می جـای وجـوه مثبـت توانـد به ای فـردی دارد، می مایـه شـهروند سیاسـیکـه درون ســمت نوعــی فردانیــت شــناختی، وجــودی، اجتماعــی وسیاســی، به معرفت اخلاقــی وخودمحــوری شــخصی بــرود. ایــن امــر، هــم باعــث تباهــی اخلاقــی اعتمــادی بیــن آحــاد ی اجتماعــی و رشــد بی جامعــه و هــم فروپاشــی ســرمایه توان جامعه با یکدیگرو نوعی نزاع وجنگهمه علیه همه خواهد شد. می شــدت منفــی عامــل ومتهــم اولیــه و اصلــی ایــن اتفاقــات فــردی و اجتماعــی به بــودن را حکومــت اســتبداد دینــی و فســاد و ســرکوب آن دانســت امــا متهم شناسـی اجتماعـی و کنـدکـه بـه آسیب نیـاز ازآن نمی حکومـتدینـی، مـا را بی یـاد مهنـدسسـحابی، آثـارمخـرب مـان بپردازیـم. بـه تعبیـرزنده اخلاقـیجامعه بیستسال از بین برد ولی آثار اقتصادی این حکومت را شاید بتوان طی ده ها درمـان نخواهـد شـد وشـاید بـه نسـل و اخلاقـی وروانـی آن بـه ایـن سـادگی ها بکشــد. نســل ای بســتسیاســی های وضعیــتکنونــیکــه ناشــی از بن یکــی دیگــر از آســیب گر اقلیــت بــر اکثریــت بــه وجــود آورده و بــه یــأس اســتکــه حکومــت ســلطه ی طبقاتــی عمومــی، ناامیــدی بــه آینــده وعصبانیــت از فســاد ورشــد فاصلــه هــای متنــوع و متراکــم جنســیتی، قومــی، مذهبــی و... منجــرشــده، و تبعیض فکران، در اوج خشـم و ایـن اسـتکـه بسـیاری از اقشـارجامعـه وحتـی روشـن کردن وضعیت یمسائل را دوقطبیکنند. تبدیل نفرتوتحقیرشدگی، همه ناپذیروســیاه هــای متخاصــم و آشــتی متکثــر بــه وضعیتــی دوقطبــی بــا قطب ی ایرانـی ـــــــ اگـر نگویـم تمـدن توانـد جامعـه وسـفیدهای بـدون خاکسـتری، می هــای بنیــادیکنــد؛ دوگانــه و ها و تخریب هــا و آســیب ایرانــی ـــــــ را دچــار زلزله
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2