143 گرا، فردگرا، اجتماعی دین تام طـورخـاصدرجوامـع مسـلمان نـدارد و نخواهـد داشـت. جوامـع بشـری و به ای ازتجاربحداقل نماید این استکه با توجه به مجموعه آنچه قطعی می هایی چون جنبش احیای طورخاص پس از پیامد جنبش یک قرن اخیرو به المســلمین در جهــان عــرب و بعدتــر ی هنــد و اخوان قاره خلافــت در شــبه هایــیکــه معجونــی اســت تجربــ هی پیامدهــای انقــ ب ایــران و نــوع بنیادگرایی از ترکیــب ایــن رخدادهــا (ازجملــه جمهــوری ولایــی ایــران، طالبــان، القاعــده، داعش و...)، درحال حاضرو تا اطلاع ثانوی دیگر اغلب مسلمانان (اعم از گرا گراها)، از اسلام سیاسی انقلابی و تام سنتی و نوگرا ومدرن وحتی سنت هـای هـای رایـج درجنبش رودیگـربـا تلقی انـد و ازایـن وحکومتـی فاصلـهگرفته اسـ می معاصرحتی درمبارزه با اسـتعمارو اسـتبداد و اسـتثمارجدا شـده و دیگرحاضر نیستند همان تجارب را تکرارکرده و به وضعیت بدتریگرفتار آینـد. زیـرا «مَـن جَـرّبَ المُجـرّب، حَلّـت بـه الندامـه». انداز تاریــــ ـخ تـوان پیشـگوییکـرد. امـا درچشـم بـا ایـن حـال دربـارهی آینـده نمی گـرا آفرینـی دیـن تام تـوان دیـد، دورشـدن اغلـب افـرادجامعـه ازنقش آینـده، می ویـژه از متولیـان دیـن اسـت. عمـوم داران و به وخلـع یـد از اقتـدارسیاسـی دیـن دارانسیاسیوانقلابیومدعیمدیریتجامعه راحتی به دین جامعه دیگربه کنند. اما درعالم فرض، اگرتفاسیردینی موجهی بهسود مردم و اعتماد نمی ی دردفاع ازحقوق مردم وتحقق عدالتوآزادی ودرتوانمندسازیجامعه تواند مدنی و توده، عرضه شود وشهروندان به آن اعتمادکنند، مذهب می بخشــی و توانــد در انسجام ویــژه می الســابق نقــش مفیــدی ایفــاکنــد. به کمافی ایجاد وحدت ملی، نقشمثبتی داشته باشد. با این حال، در بهترین حالت، هـا، یـکعنصـراسـتونـه تمامیـتآن. دیـن درکنـاردیگـرمؤلفه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2