15 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است کنــد امــا خواهــان ترین شــکلش قبــول دارد وخــود بــدان عمــل می را درســنتی تحمیــل آن نــه بــر فــرد دیگــری اســت و نــه بالطبــع بــهکل جامعــه. هایی با عقاید بر اسـاس نکات ومشـترکاتیکه در بالا ذکرشـد، افراد وجریان ی مدنــی بــه تبلیــغ و رقابــت تواننــد در جامعــه هــای مختلــف می و ایدئولوژی هایشــان» را بــه رأی مــردم بگذارنــد، نــه عقایــد بپردازنــد امــا بایــد فقــط «برنامه هایشــان. آنهــا بایــد عقایدشــان را پشــت در مجلــس و دولــت جــا و ایدئولوژی هایــش ای در برنامه دانیــم کــه عقایــد هــر رویکــرد و نحلــه بگذارنــد. البتــه می هـا هسـتندکـه بـا رأی مـردم در مؤثـرومنعکـس اسـت. امـا فقـط وفقـط برنامه ی دیگـری گیرنـد و بـا تغییـر نظـرمـردم جـا بـه برنامـه رأس امـور اجرایـی قـرارمی مانند وبا ی مدنی باقی می ها همواره درجامعه دهند. عقاید وایدئولوژی می وگوها پردازند. روشحل اختلاف، همینگفت وگوورقابت می هم بهگفت و نهایتـاً دموکراسـی وصنـدوق رأی اسـت. ستیزی هایمذهب برخیکژتابی حق) علیه اسـتبداد دینی حاکم، شـدت پرخشـم و نفرت (به بنا به شـرایط به ســتیزی ســتیزی و اسلام هــای اجتماعــی نوعــی مذهب اینــک در برخــی لایه ی شـود. این امردر بعضی اقشـارگاه در برخورد با تاریــــخگذشـته مشـاهده می ایـران بـه افـراطکشـیده شـده اسـت. توانسیزده قرنحضوراسلام درتاریــــخ ایران را نادیده پرواضح استکه نمی تریــن فیلســوفان، شــاعران، پزشــکان، دانشــمندان، گرفــت و پــاککــرد. بزرگ اند؛ فردوســی، حافــظ، ســعدی، مولــوی، معمــاران و... مــا در ایــن دوره زیســته تــوان گونــه کــه نمی ســینا، خواجــه نصیرالدیــن طوســی، رازی و... . همان ابن
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2