157 گرایی یادهندوستان نکند ها را باید بستتا فیل اسلام یراه همه گرا تر، برخـیگذشـته گری بیشـتر، برخـی بازتـر، برخـی بسـته برخـی بـا سـنجش اند، وجـود دارنـد ووجـود خواهنـد هـا وجـود داشـته و... . بنابرایـن، ایـنگرایش داشــت. بود انسانی وقتیکه دین، مثلهرایدئولوژیدیگری، موضوع یکجمع یاهم شـودکـه ی قـدرت و اسـتفاده از آن نیـزمطـرح می یـا نهـاد قـرار بگیـرد، مسـئله تــوان خوانــش متفاوتــی در نظــر داشــت. در ایــران وقتــی ی آن هــم می دربــاره ای تــوانگفــت منظــور اســ می اســتکــه آقــای خامنــه گوییــم اســ م، می می کند چون نگاه او به اسلام با مثلاً نگاه آقای خاتمی متفاوت است مطرح می ی آنها و باز نگاه آقای خاتمی و نگاه آقای حجاریان هم متفاوت است. همه گوینــد مگــر گوینــد ایــنکار، اســ می نیســت یــا حتــی مــردم عــادی می مثــً می کدام از اینها مطابق شود. ولی هیچ اینکار مطابق اسلام استکه انجام می اسلام نیستند یا اصلا «مطابق اسلام»ی وجود ندارد. درواقع، اگربخواهم ی رادیکالحرف بزنم، «اسلام»ی وجود ندارد، جززمانیکه شناسانه جامعه توسـط پیروانـش بـه یـک ایدئولـوژی، یـک نـگاه، یـک درک و یـک انـگاره تبدیـل اش بحـث تئوریـکو انتزاعـی اسـت. شـده اسـت. بقیـه ســازی امــا در پاســخ بــه ایــن ســؤالکــه آیــا در اینهــا رویکــرد مشــترکی بــه آینده تـوان دیـد، بایـد بگویـم نـه. برداشـت و تحـول اجتماعـی و احیانـاً پیشـرفت می و تفســیریکــه هرکــدام از اینهــا از متــون یــا فقــه یــا اصــول اســ می بــه دســت هایشان ی پروژه تبع آن، آینده دهند، با یکدیگر بسیارمتفاوت است و به می ی شــود. البتــه اینکــه شــیعه یــا ســنی باشــند، دربــاره نیــز بســیار متفــاوت می ی «ظهـور» در آورد؛ بـا وجـود مسـئله شـان خیلـی تفـاوت بـه وجـود مـی آینده رســد. تــرو دورتــر بــه نظــر می اســ م شــیعی، آینــده نامعلوم چیزی پیشرفت داری است. یعنی ما به چه اما «پیشرفت» هم موضوعکش
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2