243 ای برمتن اسلام ایمانی باشد «اسلام آیینی» بایدحاشیه پرســید «آیــا ســهم اســ م حداکثــر ایــن اســتکــه مانــع تجــدد و اولاً وقتــی می های اجتماعیوسیاسی نباشد»، ناخودآگاه به ذهنمتبادر پیشرفتوآزادی شــودکــه ایــن، ســهمیکــم وحداقلــی اســت، درحالــیکــه حتــی اگــرســهم می اســ م در تحــول اجتماعی-سیاســی فقــط ایــن باشــد هــم، مطلقــاً ســهمکمــی یکـی ازکارکردهایـیکـه بـرای دیـن آمـده همیـن اسـتکـه قـرآننیسـت. درخـود )؛ یعنـی ۱۵۷| «و يَضَـعُ عَنْهُـمْ إِصْرَهُـمْ وَ الَْغْـ لَ الَتِـيكانَـت عَلَيْهِـمْ» (اعـراف وپای مـردم قيدوبندهايـى راكـه بـر آنهـا سـنگینی میکنـد، ودسـت تـا ازدوش دارد. اینجــا وجــه مشــترک تفســیر اکثــر مفســران ایــن اســتکــه دیــن آمــده بــر هــا راکمتــرکنــد. اگــرکارکــرد قرائــت انســانی از اســ م ایــن باشــدکــه مانــع تــا رنج زنجیرهایی ازجنس تعصب و اسـتبداد باشـد وراه تحول معطوف به آزادی وکرامـت انسـانی را هموارتـرکنـد، اصـً چیـزکمـی نیسـت. ی تاریخـی گمانـم ماجـرا بسـیار فراتـر از ایـن سـهم اسـت. مثـً در تجربـه امـا به )کشــیش فرانســوی، بــا قرائــت ۱۵۶۴-۱۵۰۹( مســیحیت، وقتــی جــانکالــون ، فراینــد تحــول را دنبــال کــرد، توانســت بــر تلقــی انجیــل پروتستانتیســت از ی نظــری وعملــی اقتصــادی جامعــه و بعدهــا جهــان تأثیــر بگــذارد و پشــتوانه فقــط اقتصــاد بلکــه ای را پدیــد آوَرَد کــه نه داری شــود و جهــان تــازه ســرمایه ایکــه فرهنــگ، سیاســت و امنیــت را هــم متحــولکــرد. او در مقابــل نظریــه ترمیشـود»، این گفت«انسـان هرچه ازدنیا دورترشـود، به خدا نزدیک می اش، مظهرخداسـت و انسـان هرچه باوررا فراگیرکردکه دنیا وکاروسـرمایه تــرشــده اســت. اکنــونکاری بــه نفــی و اثبــات تــرشــود، بــه خــدا نزدیک دنیایی های اجتماعی است مبانیونتایجکالوینیسم ندارم، مرادم این استکه زمینه سـازد. کشـورهایی بـا جوامـع دینـی مسـیحیکـه در کـه زمیـن وسـرزمین را می توانسـتند بدون آمادگی جامعه، توسـعه ودموکراسـی موفق شـدند، مگرمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2