ی اسلام در ایران آینده 30 و رفــع هــر مشــکل را از فلســفه، علــوم تجربــی (اعــم از طبیعــی و انســانی)، ریاضیــات، فنــون وهنــر، طلــبکــرد. بنابراین اسلام مانندسایرادیان تاریخیونهادینه، دراصلاح اجتماعیعموماً توانــد ســهم و در اصــ ح سیاســی خصوصــاً فقــط تــا آنجــا و بــه آن انــدازه می داشته باشدکه اصلاح اجتماعی وسیاسی وابسته به اصلاح فردی وذهنیروانی باشـد. از این بیشـتر توقعی نباید داشـت و امیدی نباید بسـت. به دین نظیــر نظــم، هــای اجتماعــی تــوان و نبایــدکــرد. آرمان هــم تکلیــفلایطــاق نمی امنیت، رفاه، عدالت، برابری، آزادی وصلح را باید با توسل به شهود، عقل، ی آدمیـان تحصیـلکـرد. معرفـت، فهـم، حکمـتوتجربـه مـداران و تندروهـای کننـدکـه ولایت نواندیشـان دینـی اغلـب اسـتدلال می ها مسلمان واقعی نیستند. اللهی، اخوانی، وهابی، طالبان یا داعشی حزب ها وجدال فکری ومیدانی بین آنها هم ی اینگروه ی همه اما آیا مجموعه ها ها و تجربه شـود اسـ م را از اینگرایش بخشـی از اسـ م نیسـت؟ آیا می جـداکـرد وصرفـاً روایتـی آرمانـی وناموجـود از اسـ م ارائـه داد؟ یعقایدوآرا ونظرات، احساسات شکچنین نیستکه همه ازیکسو، بی ها و اهداف و اقوال و افعال بنیادگرایان اسـ می مانند ها، خواسـته وهیجان هــا ها، بوکوحرامی هــا، داعشــی ای هــا، طالبــان، القاعده هــا، اخوانی وهابی هــا و مــدار خودمــان، مطابــق بــا آموزه اللهــی و ولایت و تندروهــای حزب ی ایــن هــای اســ م باشــند؛ امــا ازســوی دیگــر، شــکی نیســتکــه همــه فرموده تواننـد بـرای تأییـد وتثبیـتو اثبـات وتحکیـم برخـی ازمواضـع بنیادگرایـان می و افعــال خــود، بــه احــکام و تعالیــم منــدرج در متــون مقــدس دینــی و مذهبــی کلـی مسـلمان تـوانگفـتکـه ایـن بنیادگرایـان به متوسـل شـوند. بنابرایـن، نمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2