ی اسلام در ایران آینده 42 ای باقـی مانـده اسـت. گاهـی بخـش، خاطـره ی پایان ی معطـوف بـه واقعـه دوره شــود امــا پــس از قراریابــی مجــدد هــای بحرانــی، بیــدار می ایــن خاطــره در دوره میــرد. می ماندگی اسـت. رسـیم به عصرجدیدکه ادراک آن، ازطریقکشـفعقب می ماندگی پیشرفت است. اما واردکردن مفهوم پیشرفت درسنت علاج عقب اسلامی مشکل استچون تحمیل یکادراکزمانی بیگانه به آن است. البته گیریـم؛ وگرنـه صـورت انتزاعـی و نـاب در نظـرمی در اینجـا سـنت اسـ می را به بودن هـم مثـل هرچیـزدیگـر، خالـصنیسـتووجـود درجهـان واقـع، اسـ می مآبی مآبی اســتکــه همــواره یــک آمیــزه اســت. اســ می واقعــی آن، اســ می سازد متفاوت با ارتدکسی (درآمیختگی فرهنگی با اسلامکه ازدینچیزی می نشـدنی ندارد. کیشـی] اسـ م تعلیمی) لزوماً با پیشـرفتمشـکلی حل [سخت ی مشکلات آن، تواند عقلانیتعصرجدید را بپذیرد. درجه اسلام عرفی می ی اسلام تعلیمی وکارگزاران آن است. پس باید بسته به حد قدرت مؤسسه ای داد بــه اســ م تعلیمــی؛ وصحبــت مــا هــم بــرســر در ایــن بحــثجــای ویــژه ارتدکسـی است. عصرجدید و نوع زمانش آن ــــــ که «پیشـرفتْ» پدیداری از آن اسـت ــــــ نوعی صــورت شــدن به پریشــی در معنــای پریشان آورد؛ زمان پریشــی پدیــد مــی زمان ای های پایــه وقــت اســت. از پنداشــت ناتوانــی در تشــخیص اینکــه اکنــون چه اســ م تعلیمــی ایــن اســتکــه اســ م دیــن جامــع وکامــل اســت. «فداییــان اسلام»، یکگروه بنیادگرایشیعی ایرانی، درصدرمطبوعاتش این حدیث یآن به زبان پیشرفت آوردکه «الاسلام يعلوا ولايُعليعليه»که ترجمه را می تر از اســ م شــود: اســ م پیشــرفته اســت وهیــچ آیینــی پیشــرفته گونــه می این داشت اسلام! شود: کم ماندگی روشن می نیست. به این ترتیب، تکلیف پس
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2