73 پایان یکآغاز، آغازیک پایان یگالیله منتهی شـد؛ و زدن دانشـمندانی چون جوردانو برونوومحاکمه آتش ازسـوی دیگرظهورعقل روشـنگری وعقلانیتعلمی و تکنولوژیکجدید ها، ی مرجعیت بخشی وآزادسازی آدمی از اسارت همه نیزکه مدعی رهایی ها بـود، خـود شـدیداً محـل شـکو تردیـد قـرارگرفتـه ها وخشـونت نابسـامانی استچراکه عقلانیتعلمیوتکنولوژیکجدید نیزروابطانسانوطبیعت هـای هـای جهانـی، انفجـار بمب هایـی چـون ظهـورجنگ را بـرهـم زد و بحران های شــیمیایی و ای و احســاس خطــر مســتمر از تکــرارکاربــرد ســ ح هســته ای، ظهورماشینیسـم، ی اُزُن، افزایشگازهایگلخانه شـدن لایه اتمی، سوراخ خصوصبحران معنا، نیهیلیسم وفروپاشی شدن انسان وزندگی وبه کالایی گــور یرکه هــا باعــث شــد کــه متفکرانــی، از مارکــس وکی ی ارزش بنیــاد همــه گرفتـه تـا هایدگـرو نیچـه، بـه نقـد عقـل مـدرن بپردازنـد. در نتیجـه، درروزگار هــای ی نظام مــا، یعنــی در جهــان پســامدرن، نوعــی بدبینــی نســبت بــه همــه شــناختی و متافیزیکــی دوران پیشــین، اعــم از مــدرن و پیشــامدرن، هستی اعتمــادی نســبت بــه وجــود دارد. بنابرایــن، بشــر روزگار مــا دچــار نوعــی بی ی منزلـه هاسـت وروایـتهیـچ نظـام الهیاتـی یـا متافیزیکـی را به ی روایت همـه گونــه کــه جیانــی پذیــرد. بــه همیــن دلیــل، همان نمی 1 حقیقــت یــا فراروایــت شکســته» یــا روزگار هــای درهم ی مــا روزگار«اُنتولوژی گویــد، زمانــه واتیمــومی هـا» اسـت. ایـن سـخن بدیـن معناسـتکـه امـروزه شکسـتگی اُنتولوژی «درهم یابیمکه خود را با یک نظام الهیاتی خاصمثل اسلام یا کمترمتفکری را می شناختی یا حتی ایدئولوژیکخاص مسیحیت یا یک نظام فلسفی وهستی ی مثلدکارتیسم،کانتیسم،هگلیسم یامارکسیسم تعریفکند؛ یعنیدرزمانه 1 Meta-narration
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2