چرا علیه حجاب شوریدم

100 چرا علیه حجاب شوریدم بازپرسی در دادسرای اوین دانستمکجاست. به محض ورود ‌ من و مأموران وارد اتاقی شدیمکه نمی به اتاق، مردی با صدای بلند گفت: حجابتان کو؟ حجابتان کو؟ من هم با صدای بلند گفتم: بس کنید، شما حق ندارید در این باره حرف بزنید. مرا اند. اصلا شما که هستید؟ گفت: معلوم ‌ برای همین موضوع به اینجا آورده است، من بازپرسم. گفتم: از کجا معلوم است؟ وقتی من وارد اتاق شدم شما به عنوان یک بازپرس باید اول از من دعوتکنید بنشینم و بعد با معرفی خودتانکارتان را شروعکنید، نه آنکه مثل مأمورگشت ارشاد رفتار کنید. به مأمور زن گفتم که مرا به سمت صندلی ببرد تا بنشینم. بازپرس که آرام شده بود شروع کرد به تفهیم اتهام. او گفت: شما متهم هستید بهکشف حجاب در ملأ عام و تبلیغ علیه نظام به دلیل پستیکه قبل از انتخاباتگذاشته بودید. منظور او از انتخابات، انتخابات مجلس در یازدهم ی خود گذاشته ‌ تر اشاره کردم که این پست را در صفحه ‌ اسفندماه بود. پیش بودم: «رأی من با ارزش است، پس آن را در صندوقیکه به هیچ وجه متعلق ها اتهامات امنیتی است؟ ‌ به مردم نیست نخواهم انداخت.» پرسیدم: مثلا این او جوابی نداد. گفتم: شاکی من کیست؟ گفت: دادستان، و ادامه داد: از خودتان دفاع کنید.گفتم: من وکیل دارم. ایشان باید اینجا حضور داشته باشند. او گفت: ی شما ثبت نشده است و با اصرار من به خود زحمت داد ‌ وکالت در پرونده تا موضوع را پیگیری کند و سپس گفت: آری، وکالت ثبت شده اما از آنجا (وکلای مورد تأیید ۴۸ ی ‌ ی ماده ‌ که آقای علیزاده طباطبایی از وکلای تبصره ی قضائیه) نیست، لذا وکالت ایشان پذیرفته نشده است.گفتم: من وکیل ‌ قوه کنم. ‌ خواهم و به این ترتیب بدون وکیل از خودم دفاع نمی ‌ تسخیری نمی خوانم. ‌ نویسم و برایتان می ‌ گفت: من عینا سخنان شما را می های مرا دفاع تلقی نکنید، ‌ گفتم: به شما اعتماد ندارم و افزودم: حرف

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2