101 در زندان استبداد خواهم نکاتی را به شما بگویم و ادامه دادم: در همین انتخابات اخیر، اما می بنا بر آمار حکومتی، البته اگر درست باشد، شصت درصد واجدان شرایط اند. این برای شما معنایی ندارد؟ گفت: مگر در کشورهای دیگر رأی نداده طور است. وضعیت چگونه است؟ در آمریکا و اروپا و جاهای دیگر نیز همین گفتم: شما حق ندارید انتخابات اینجا را با جاهایی که گفتید مقایسه کنید. گفت: چرا؟گفتم: برای اینکه در آنجاها زنی را به دلیل اینکه روسری سرش کنند. اگر قرار است انتخابات را با آنجاها نیست بازداشت و محاکمه نمی مقایسه کنید، چیزهای دیگر را نیز باید مقایسه کنید. او گفت: برای شما دو قرار صادر کردم. پانصد میلیون تومان وثیقه یک را قبول ندارم. گفت: چرا؟ و پنجاه میلیون تومان کفالت. گفتم: هیچ روید. گفتم: به دستور دادستان مرا وحشیانه اگر قبول نکنید به زندان می اید تا وثیقه و کفالت بگذارم؟ این کار شما بازداشت کرده و به اینجا آورده چه معنایی دارد؟ باشد، مرا به زندان بفرستید. از امضای اوراق بازپرسی نیز خودداری کردم و مأموران حاضر در آنجا (دو مرد و یک زن) آنها را امضا کردند. قبل از آنکه اتاق را ترک کنم، بازپرس گفت: خانم وسمقی! دین شما چیست؟ گفتم: این سؤال چه ربطی به این جلسه دارد؟ گفت: از روی کنجکاوی پرسیدم.گفتم: بحث در این باره مفصل است. اگر علاقه دارید، ی آن صحبتکنیم و توانیم بیرون از این محیط درباره هر وقت آزاد شدم می هایم را بخوانید. توانید زحمت کشیده، کتاب یا می مأموران مرا برای تحویل به زندان با خود بردند. در ماشین که نشستیم، برداریکردند و من تاپ وگوشی مرا به من پس دادند و از این صحنه فیلم لپ ی تأیید کردم که آن وسایل را تحویل گرفتم. کمی جلوتر از آنجا در محوطه خواهند از بانک واقع در آنجا داخل زندان پیاده شدیم و مأمورانگفتند که می برایمکارت بگیرند. توضیح آنکه هر زندانی برای خرید از فروشگاه زندان و ها اش دارای یک کارت است که معمولا خانواده نیز تماس تلفنی با خانواده
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2