چرا علیه حجاب شوریدم

104 چرا علیه حجاب شوریدم یک از ‌ ی روسری به من تذکر داده بودند. من مطمئنم که هیچ ‌ عکاس درباره گفتند، ‌ فهمیدند و هر چه در این باره می ‌ آنها معنای چنین تذکری به زنان را نمی ی زبانشان بود. چهل و چند سال است که این گونه تذکرات، ‌ فقط لقلقه یک از تذکردهندگان اصرار ‌ ی زبان مأموران حکومتی است. با آنکه هیچ ‌ لقلقه زیادی به من نکردند و با آنان درگیری لفظی زیادی پیدا نکردم، با این حال با شود. ‌ کردم به من توهین می ‌ هر تذکر و یا هر توجه به موی سرم احساس می دانستم چنین ‌ دادم بازداشتم کنند و با وجود آنکه می ‌ رغم آنکه احتمال می ‌ به شد که از ‌ برخوردهایی روی خواهد داد، آگاهی از این رویدادها موجب نمی اینگونه تذکرات ناراحت نشوم. عملا احساس تمامی زنانی راکه در چهل و کردم. هرچند این تجربه ‌ اند تجربه می ‌ چند سالگذشته مورد توهین واقع شده ی این ‌ ی خود پای به عرصه ‌ تلخ و ناگوار بود، اما برایمگرانقدر بود و با اراده کردم. به ‌ شنیدم و با چشم دل رصد می ‌ تجربه گذاشته بودم. هر لحظه را می کوشیدم به درستی در ذهنم ثبتشانکنم. ‌ کردم و می ‌ ها دقت می ‌ تمام لحظه دانم ‌ پس از عکس گرفتن، مأمور زن مدتی مرا تنها گذاشت و نمی نگاری مرا صدا زد و گفت: خانم، بفرمایید ‌ کجا رفت. مأمور انگشت که متوجه شد نیاز به کمک دارم و مأمور زن در ‌ نگاری. او هنگامی ‌ انگشت آن اطراف نیست، نزد من آمد و بازویش را به من داد تا همراه او برای های پلاستیکی در دست داشت. با ادب و ‌ نگاری بروم. دستکش ‌ انگشت هایم راگرفت و بر روی دستگاهگذاشت وکارش را ‌ یک انگشت ‌ احترام یک تمام کرد. از همان بدو ورود به زندان، تغییر محسوسی در رفتار مأموران نسبت به یافتم. پس از ‌ احساس کردم. نوعی همدلی و همفکری در آنان می ۹۶ سال چندی مأمور زن آمد و ما با هم به بهداری رفتیم. دکتریکه در آنجا حضور داشت داروهایم را وارسی کرد و گفت: من برای صدور عدم تحمل حبس برای شما اقدام خواهم کرد. به نظرم او رئیس بهداری بود. رفت و آمدها

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2