چرا علیه حجاب شوریدم

108 چرا علیه حجاب شوریدم ام شد. ‌ ی کلبه ‌ ی بالایی تخت در کنج کلبه گره زدم که آن سطل زباله ‌ به میله ی سالن ‌ ها برای عید شسته شده بودند و همه جا تمیز بود. در گوشه ‌ پرده سه یک حمام و یک سرویس بهداشتی بودکه در آن یک توالت ایرانی، یک توالت فرنگی و دو روشویی قرار داشت. فضای بند نسبت بهگذشته چندان تغییر نکرده بود، فقط به جای توالت فرنگیکه قبلا دستی و سیار بود، اکنون یک توالت چینی ثابت تعبیه شده بود. ها پرسیدم که آیا فردا فروشگاه بند باز است؟ گفتند که تا یکی ‌ از بچه های ‌ کند. بچه ‌ فروردین سفارش قبول نمی ۱۵ دو روز دیگر باز است اما تا ی عید را نیز خریده ‌ بند مواد مورد نیاز خود و حتی آجیل و شیرینی و میوه بودند. من مجبور بودم بعضی چیزها را از دوستان قرض بگیرم، مثل دستمالکاغذی،کرم، جوراب و مانند آن. سپیده قلیان برایم دستمال توالت ای آورد که بعدا از فروشگاه خریدم و به او دادم. آن شب با آنکه هیچ ‌ و جعبه چیزی نداشتم، شام خوبی خوردم که مهوش خانم برایم آورد. خواستند روز بعد ‌ گشت و نام کسانی را که می ‌ ها در بند می ‌ یکی از بچه کرد. گفتم: اسم ‌ (یکشنبه) ملاقات حضوری داشته باشند، یادداشت می مرا هم بنویسید. اما چگونه به محمد اطلاع بدهم که فردا برای ملاقات به زندان بیاید؟ این سؤال را از دوستان پرسیدم. هنوز ساعت نه نشده بود و های تلفنی با بیرون برقرار بود. یکی از دوستان در وقت تماس خود از ‌ تماس اش خواست که با محمد تماس بگیرند تا من با او صحبت کنم. به ‌ خانواده این ترتیب من موضوع را به او اطلاع دادم. ۹۶ راستی، یکی دیگر از تغییرات بند افزایش خطوط تلفن بود که سال ی بالا و سه خط در ‌ یک خط بود و حالا چهار خط، یک خط در طبقه ی بالا را بهکسانی ‌ ی پایین. مسئول تقسیم وقت تماس تلفنی، خط طبقه ‌ طبقه ها برایشان دشوار بود. من باید ‌ اختصاص داده بودکه بالا و پایین رفتن از پله کردم تا بتوانم مستقیما تماس تلفنی داشته باشم. زندانیان ‌ چند روز صبر می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2