چرا علیه حجاب شوریدم

110 چرا علیه حجاب شوریدم ها برای رفتن به سالن ملاقات ‌ قرار داشت که فروشگاه بند بود. همبندی شدند. من نیز بعد از صبحانه آماده شدم و با یکی از دوستان رفتم ‌ حاضر می گاه زندانیان و راهرویی که دفتر مأموران زن، ‌ پایین. در آهنین میان اقامت اتاق قرنطینه و اتاق پرستاری در آن قرار داشت، باز بود. معمولا در ساعات گذاشتند. برای رفتن به سالن ملاقات، باید به دفتر بند ‌ اداری آن در را باز می های سه چهار نفره با ماشین به ‌ رفتیم تا پس از بازرسی بدنی، در گروه ‌ می سالن ملاقات اعزام شویم. نقض حق ملاقات به دفتر بند رفتم. رئیس بند زنان آنجا بود. با یکدیگر سلام و احوالپرسی ام ‌ تاپ را به همکارانش داده ‌ کردیم. به او گفتمکه دیروز رسید گوشی و لپ تا اقدامات لازم را برای تحویل آنها به همسرم انجام دهند و از او خواستمکه دلیل ‌ ام که بی ‌ موضوع را پیگیری کند. همچنین برای گرفتن وسایل شخصی به انبار زندان سپرده شده اقدام کرده و آنها را به من تحویل دهد. او گفت: پشتی و ‌ ای عملکرده و تحویلکوله ‌ مأموریکه وسایلم را وارسیکرده سلیقه وسایلم به من طبق مقررات اشکالی نداشته است. به نظر من شاید آن مأمور ای عمل نکرده بود، زیرا در طول مدتی که وسایل مرا مورد بازرسی ‌ سلیقه ی ‌ داد، چند بار رفت و آمد کرد و احتمالا فردی به او گفته بودکه همه ‌ قرار می های آزار ‌ وسایلم را به من ندهد، زیرا اعمال چنین محدودیتی یکی از روش شود. ‌ زندانیان محسوب می پس از مدتی انتظار اسم مرا نیز صدا زدند که به سالن ملاقات بروم. محمد، رایحه (دخترم) و سعیده (خواهرم) در آنجا منتظر بودند. همراه چند تن از همبندیان به سوی حیاطکوچک بند رفتیمکه خانم میرزایی، رئیس بند توانید بروید. باید روسری ‌ طوری نمی ‌ زنان،گفت: ببخشید خانم وسمقی، این سرتانکنید.گفتم: اگر قرار بود روسری سرمکنمکه حالا اینجا نبودم.گفت:

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2