112 چرا علیه حجاب شوریدم ی آینده نیز همین برنامه تکرار خواهد شد. به رئیس بند زنان هشدار یکشنبه دادمکه او مجری دستورات مسئولان بالاتر است، اما در ارتکاب این تخلف تواند از خود سلب مسئولیت کند. با آنان شریک است و نمی ام برگشتم تا هم فکر کنم خسته بودم. شب قبل هم نخوابیده بودم. بهکلبه اش برای و هم به کارهایم سر و سامانی بدهم. محمد گفته بود که پیگیری نتیجه بوده است. زمان ملاقات تا ساعت تاپ بی پس گرفتن گوشی و لپ یک بعد از ظهر بود و تا آن هنگام در بند، جنب و جوش و رفت و آمد کردم، برای کتاب خواندن، ریزی می ادامه داشت. باید برای روزهایم برنامه نفر ۶۵ روی در هواخوری، ورزشکردن، آشنایی با همبندیانکه حدود پیاده بودند و… ساعت دو تا چهار بعد از ظهر وقت خاموشی و استراحت بود. من به ناهار خوردن و خوابیدن هنگام بعد از ظهر عادت ندارم. دوست داشتم روی کنم. با مریم یحیوی آشنا شده بودم. او نازنین و هنگام خاموشی پیاده داشتنی است. مانند دخترم نسبت به من دلسوز و مهربان بود. همان دوست ی روی برویم. از کتابخانه روز قرار گذاشتیم که ساعاتی را با هم به پیاده ها با هم بخوانیم. به این کوچک بند نیز کتابی را انتخاب کردیم که شب بار هستیترتیب که او بخواند و من گوش کنم. کتابی که انتخاب کردیم ۷ تا ۶ آبادی نیز قرار گذاشتیم که عصرها از ساعت بود. با فریبا کمال Social Struggles and« یک کتاب به زبان انگلیسی بخوانیم. او کتاب ی من نیز بود. دوستان » را پیشنهاد کرد که مورد علاقه Recognition ی حجاب، دین و مانند های خود را درباره ها دیدگاه پیشنهاد کردند که شب آن مطرح کنم. ساعت نه تا ده شب برای این منظور انتخاب شد. ده شب آخرین زمانی ی پایین استفاده کرد. در باشگاه، شد از باشگاه بند واقع در طبقه بود که می چیدند. باشگاه ها، دور آن صندلی می پنگ بودکه برای نشست یک میز پینگ
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2