چرا علیه حجاب شوریدم

116 چرا علیه حجاب شوریدم گویند عمل نکرد و هیچ کس نیز جار نزد که موهایتان ‌ شوند. یااللّه می ‌ می آید. او بدون آداب ‌ هایتان را بپوشید که یک مرد دارد می ‌ را بپوشانید، لباس ی شگفتی بود. بعد از ‌ و تشریفات معمول گذشته آمد که برای همگان مایه ی آنچهکه آن روز صبح پیش آمده بود سؤالکرد. ‌ سلام و احوالپرسی، درباره ماوقع را برای او گفتم. دوستان بعدا گفتند که او سخنان مرا تندتند روی ی بیماری چشمم پرسید و همچنین سؤال ‌ کرد. او درباره ‌ اش تایپ می ‌ گوشی کرد که آیا مشکلات دیگری نیز دارم یا نه. به سؤالاتش پاسخ دادم. سپس برخاست و ضمن خداحافظی آنجا را ترک کرد. با خودم گفتم که لابد برای احوالپرسی آمده بود. به تختم بازگشتم و ی بعد دوبارهگفتند که محمدی ‌ دقیقه ۲۵ یا ۲۰ لباسم را عوضکردم. حدود آید. این بار زودتر از آنکه من لباسم را عوضکنم، رسید. ناهید تقوی ‌ دارد می (زندانی دو تابعیتی ایرانی-آلمانی که به تحمل ده سال حبس محکوم شده بود) به او گفت: آقای محمدی!کمی منتظر بمانید، خانم دکتر ما با پرستیژ کند. از تخت بیرون آمدم و نزدیک او روی ‌ است. دارد لباس عوض می صندلی نشستم. او گفت: با آقای دادستان تماس گرفتم و ایشان گفتند که تواند بیاید و برای شما کفالت بگذارد تا آزاد شوید. ‌ فردا کسی می دانید که آقای دادستان شاکی ‌ منکمی تأملکردم و سپسگفتم: حتما می من است. من دو پرسش از ایشان دارمکه اگر ممکن است جواب آنها را برایم ی پیشنهاد آقای دادستان تصمیم بگیرم. او گفت: بفرمایید. ‌ بیاورید تا درباره گفتم: اول آنکه آقای دادستان توضیح دهند چرا دو روز پیش مأموران خود را ی من فرستادند تا آنگونه وحشیانه مرا به اینجا بیاورند و حالا مایلند ‌ به خانه که کسی کفالت بسپارد که من از اینجا بروم؟ دیگر آنکه کارکرد کفالت آن استکه هر گاه شما مرا خواستید،کفیلم مرا تحویل دهد، درست است؟ او گفت: بله، همین طور است. گفتم: وقتی که آقای دادستان مأمورانی دارند توانند مرا باکوبیدن مشت و لگد به در و دیوار، به ‌ که هر زمان ارادهکنند می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2