چرا علیه حجاب شوریدم

117 در زندان استبداد خواهند ببرند، دیگر چه نیازی به کفیل است؟ مطمئن باشید ‌ هر کجاکه می ام که ‌ تواند مرا تحویل جایی بدهد، زیرا گفته ‌ هر کسکهکفیل من شود نمی روم و همواره این راه باز استکه مرا بازداشتکنند و ‌ به دادگاه انقلاب نمی به جای مورد نظر ببرند. او پس از شنیدن سخنان من برخاست که برود. ناهید تقوی با لحن جالب خودگفت: آقای محمدی! چیزی پیش آمدهکه این موقع شب به اینجا اید؟ او سر خود را پایین انداخت و بدون هیچ حرفی از کنار زنانگذشت ‌ آمده ها شروعکردند به شعار دادن. ابتدا همراه باکف زدن، ‌ و به پایین رفت. بچه وسمقی وسمقیگفتند و بعد شعارهایی نیز علیه جمهوری اسلامی دادند. ها گفت: پس از آنکه محمدی بار اول به بند آمد و پایین ‌ یکی از بچه رفت، از پشت در آهنی متصل به راهرویی که دفتر بند در آن قرار دارد گفت: بله آقا، ‌ زد و دائما می ‌ شنیده بود که او با دادستان تلفنی حرف می رغم صدور قرار وثیقه و کفالت ‌ ی جالب آنکه محمدی به ‌ چشم آقا. نکته ی وثیقه نزد و ‌ ی سوم دادسرای اوین، هیچ حرفی درباره ‌ توسط بازپرس شعبه معلوم بودکه بنا به دستور دادستان قرار صادره بهکفالت تقلیل یافته بود. در کیفرخواست نیز که فردای آن روز توسط یکی از مأموران زن در بند به من ای نشده بود. من آن را امضا نکردم وگفتمکه فقط ‌ ابلاغ شد، به وثیقه اشاره آن را برایم بخوانند. از گلرخ خواهش کردم که از روی کیفرخواست برایم بنویسد تا رونوشتی از آن را داشته باشم، چرا که روال معمول و غیرقانونی دادگاه انقلاب و دادسرای اوین آن است که تصویر مدارکی مانند دادنامه و دهند. ‌ کیفرخواست را به صاحب پرونده نمی :1 شرح کیفرخواست ۳ /پ ۰۲۰۰۰۴۱۵ شماره پرونده ۱۴۰۲/۱۲/۲۶ تاریخ صدور ی هفت قابل مشاهده است. ‌ یکیفرخواست در پیوست شماره ‌ . تصویر متن رونویسی شده 1

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2