چرا علیه حجاب شوریدم

124 چرا علیه حجاب شوریدم آن روز از حوالی عصر از بند مجاور که بند مردان بود نیز صدای موسیقی رسید. حدود ساعت یازده شب موسیقی در بند آغاز شد. روی ‌ به گوش می خندیدند. ‌ گفتند و می ‌ ها می ‌ تختم نشسته بودم. بچه ها ‌ بلند شدم و نرگس را صدا زدم. دو نفری رقص را شروعکردیم. خیلی شروع به رقصیدن کردند. پیشنهاد کردم که موسیقی کردی بگذارند تا همه ی کردها دور سالن برقصیم. در کردستان ‌ دست در دست یکدیگر، به شیوه رقصند و ‌ ای بسیار بزرگ با یکدیگر می ‌ دیده بودم که چگونه کردها در حلقه رقصند. رقص حرکاتی است برای بیان برخی احساسات ‌ چه زیبا و باشکوه می و تخلیه هیجانات ناشی از غم، شادی، خشم و مانند آن. در بسیاری از دهد اعم از مراسم ‌ ها، رقص بخشی از مراسم آیینی را تشکیل می ‌ فرهنگ مذهبی، سوگواری و یا جشن و شادمانی. رقص عرفانی برای اتصال به مرکز و منشأ کیهان، رقصی پرشور و شناخته شده است. در برخی مناطق ایران مثل جنوب، مراسم سوگواری امام حسین با ای بزرگ ‌ حرکاتی مانند رقص همراه است. در این مراسم مردان در حلقه دهند و بر سینه ‌ چرخند و همراه با آوازی محزون به بدن خویش تاب می ‌ می رقصند ‌ های بدن است. زندانیان نیز می ‌ زنند. رقص در واقع یکی از زبان ‌ می اند. ‌ ها غلبهکرده و پرشور و با نشاط ایستاده ‌ ها و رنج ‌ تا بگویند که بر سختی ی صبح ‌ دقیقه ۳۶ و ۶ شب زدیم و رقصیدیم. ساعت ‌ نیمه ۲ تا حوالی ها ‌ چهارشنبه هنگام تحویل سال بود. چند دقیقه قبل از سال نو، برخی از بچه رفتند. من نیز با آنکه تا آن هنگام ‌ ی پایین می ‌ آرام آرام برخاسته و به طبقه خواست بخوابم، حیفم آمد که در این مراسم ‌ هنوز خوابم نبرده بود و دلم می ی پایین رفتیم. ‌ حضور نداشته باشم. برخاستم و با دوستان به باشگاه در طبقه به نظرم ساعت هفت بودکه در حیاط را باز کردند. از باشگاه به حیاط رفتیم. ها در حیاط هم مدتی ‌ صبح سردی بود که با رقص و آواز گرم شد. بچه ی بالا برگشتیم که ‌ آواز خواندند و رقصیدند و شعار دادند. سپس به طبقه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2