126 چرا علیه حجاب شوریدم کردند، حاضر به اعزامم در حالی که استمرار آن را بدون خطر ارزیابی نمی به بیمارستان نبودند. هاگفتمکه مرا نیز در لیستکارگری قرار دهند و کارهایی راکه از به بچه ی خود همه آید به من واگذار کنند. تأکید کردمکه من در خانه ام برمی عهده کنم. شاید کارهایی باشد کنم، آشپزی می دهم. نظافت می کاری انجام می ی درس و که من بتوانم انجام دهم. آنان گفتند تو برای ما کلاس و جلسه های خودم را دادند که من ظرف بحث برگزار کن. دوستان حتی اجازه نمی گفتند که آشپزخانه شلوغ گرفتند و می هم بشویم و همواره آنها را از دستم می است. من از این بابت سپاسگزار محبت آنان بودم، اما احساس خجالت گفتند که اینکارها بخشی بردند، می کردم. آنانکه به احساس من پی می می خواستند که هر کاری دارم به آنها از مبارزات ماست و با تأکید از من می بگویم. ها نرگسکه دو تخت از من فاصله داشت، دوان دوان به آشپزخانه صبح گذاشت. ام را روی میز می کرد و صبحانه رفت و نان تست می در سالن یک می های مالید و تکه ی بادام زمینی وگاهی عسل می ها پنیر،کره او حتی روی نان شست و در آن گذاشت. مینا لیوانم را می خیار و هویج نیز در بشقابم می سالی بود که مسیحی شده بود و به همین دلیل ریخت. او زن میان چای می ی به تحمل شش سال حبس محکوم شده بود. او زنی آرام بود که در طبقه بالای تخت ناهید تقوی سکونت داشت. تخت او معبدش بود و بسیاری از ی سمت اوقات آرام روی آن مشغول خواندن انجیل بود.گاهی آنیشا همسایه گرفت. او زن جوانی بود که به هایم را برای شستن از من می راستم ظرف کرد. شوهرش نیز در بند های سوسیالیستی حبس را تحمل می دلیل گرایش رفتم، سارینا جلوتر از مردان اوین زندانی بود. وقتی به سمت دستشویی می ها را روی پادری بیرون دستشویی جلوی پایم جفت دوید و دمپایی من می خواستم که این کار را نکند زیرا نیازی به کرد. هر بار با تشکر از او می می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2