چرا علیه حجاب شوریدم

136 چرا علیه حجاب شوریدم داد. ‌ حضور نداشت، داروی مورد نیاز زندانیان را از اتاق پرستاری به آنان می تواند ‌ آنگونه حبس کشیدن و جدا افتادن از دیگر زندانیان بند به نظرم نمی آسان باشد و احتمالا با فشارهای روحی و روانی همراه است. شبنم گاهی فرستاد. یادم هستکه یک بار شله زرد خوبی ‌ هایی برای زندانیان می ‌ خوراکی های ‌ ی بالا فرستاد. یک بار دیگر نیز پولکی ‌ پخته بود که برای افطار به طبقه ها آن ‌ رسید. پولکی ‌ بسیار جالبی درستکرده بودکه به هر نفر دو سه عدد می کردند و اگر کسی نخورده بود، به ‌ قدر خوشمزه بودند که همه توصیفش می گشت تا مگر یک دانه از آن را به دست آورد. ‌ دنبال آن می شبنم چند دقیقه به حیاط آمد و کنار من و نرگس نشست. من دائما نگران کمردرد نرگس بودم. سرانجام او پذیرفت که مدتی به قرنطینه برود و دراز بکشد. تصمیم داشتم تا غروب در حیاط بمانم. خانم میرزایی چند بار آمد و خواهش کرد که زودتر به تحصنم پایان دهم. او گفت که مادرش مریض است و باید هر چه زودتر نزدش برود، ولی تا وقتیکه من در تحصن هستم شود. ‌ او اجازه ندارد بند را ترککند.گفتم: امور اداری شما به من مربوط نمی توانید این مسائل را با زندان حل و فصلکنید. ‌ می کردم. آنان چیزی ‌ زدم و برای مأموران سخنرانی می ‌ در حیاط قدم می دادند. گاهی نرگس مشفقانه به ‌ هایم گوش می ‌ گفتند و با دقت به حرف ‌ نمی داد: آرام باشید، ممکن است باز فشارتان بالا برود. او از من ‌ من تذکر می رسید که نه ‌ خواست که چای بنوشم یا چیزی بخورم. چنین به نظرم می ‌ می فقط مأموران زن، بلکه مأموران مرد نیز با سخنانم مخالفتی ندارند، اما همه به دانند، اجرا ‌ دلیل حاکمیت استبداد مجبورند حتی دستوراتی راکه نادرست می کردم که ‌ کنند. من دائما در برخوردهای خود با مأموران، بر این نکته تأکید می دانند، به مقامات بالاتر ‌ آنان وظیفه و حق دارند که اگر دستوری را نادرست می اعلامکنند. آنان ابزار یا ماشین نیستند که به انجام هر کاری تن بدهند، بلکه در انجام وظایف خود باید از حیثیت و شرافت انسانی خویش نیز محافظت

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2