چرا علیه حجاب شوریدم

141 در زندان استبداد شد. ‌ آن موقع تحملکرده بود. برای انجامکارهای فنی در بند به او مراجعه می شویه، ‌ رفتم و باید مسواک، خمیردندان، دهان ‌ گاهی وقتی به دستشویی می رفتکه دستمال توالت را نیز بردارم. ‌ بردم، یادم می ‌ برس و حوله را با خود می داشتم. روزی ‌ ی داخل تختم دستمال برمی ‌ گشتم و از قفسه ‌ از همین رو بازمی مریم ابتکار جالبی به خرج داد. او با استفاده از یک پاکت مقوایی یک جا دستمالی در کنار روشویی برایم درست کرد، به این ترتیب که یک ضلع از ای را داخل آنگذاشت ‌ شکل پاکت را شکافت و دستمال لوله ‌ کف مستطیل ی پاکت را بر میخی کنار ‌ و سر دستمال را از شکاف بیرون آورد. او دسته روشویی آویخت. خواند، زن جوانی بود که فقط به ‌ ها برایم کتاب می ‌ مریم یحیویکه شب دلیل فعالیت در فضای مجازی به تحمل یک سال حبس محکوم شده بود. بعضی دیگر از زندانیان نیز به دلیل گرایش به رضا پهلوی در زندان بودند. پخشان عزیزی و جوآنا (وریشه مرادی)، زنان جوان کردی بودند که در کوبانی (شهر کردنشین سوریه) در جنگ علیه داعش مشارکت داشتند و اند. با پخشان چند بار ‌ اخیرا هر دو در احکامی ظالمانه به اعدام محکوم شده های خود و قوم ‌ سخن شدم. او با اشتیاق تمام از آرمان ‌ روی هم ‌ هنگام پیاده های عبداللّه اوجالانگرایش داشت. ویکه یک ‌ زد و به اندیشه ‌ کُرد حرف می گفت و آرزومند رهایی ‌ مددکار اجتماعی بود، از فرهنگ قوم خود سخن می هایی بود که بر آنان به ناروا تحمیل شده است. ‌ این قوم از محدودیت اش را بدون ‌ نسیمه یک زن جوان بلوچ بود که اکنون ماه نهم بارداری کرد. او همراه همسرش که مظنون به همکاری با ‌ حکم در زندان سپری می العدل بود، بازداشت شده و اطلاعی از سرنوشت همسرش نداشت. ‌ جیش فرزند اول او که دختری سه ساله بود توسط مأموران حکومتی از خانواده جدا ها از سرنوشت دخترکش ‌ شده و به بهزیستی سپرده شده بود. نسیمه مدت اطلاع بود تا آنکه یکی از خویشانش با جستجوی بسیار محل زندگی آن ‌ بی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2