144 چرا علیه حجاب شوریدم اند ی حکومت را نیز نتوانسته مردم تحمیل کنند، بلکه نیروهای نگهدارنده تابع الگوهای فکری خود سازند. این بدان معناستکه تغییرات جدی در راه است و حکومت توان جلوگیری از آن را ندارد. روزی دختر جوانی را به بند آوردند. تا وارد بند شد، اولین اقدامش این بود خواهم از یک ها رفت وگفت: همه فردا ناهار دعوتید. می ی سالن که به همه ی رستوران کباب بختیاری سفارش دهم. او دختر جوانی بود که در صفحه ای هم نداشت، پرچم اسرائیل راگذاشته اینستاگرامشکه چندان بازدیدکننده شناخت. یکی ها دعوت او را قبول نکردند، زیرا هنوزکسی او را نمی بود. بچه دو روز که گذشت، حالش به هم خورد و در وسط بند غش کرد. او صرع داشت و چند روز بود که داروهایش را به او نداده بودند. روزهای بعد نیز بارها این اتفاق افتاد و مسئولان زندان، تا بخواهند به موضوعی رسیدگی کشد. روزی آن دختر نزد نرگس آمد کنند اگر رسیدگی کنند روزها طول می که نزدیک تخت من پشت میزش نشسته بود و از اینکه دعوتش مورد قبول واقع نشده بود اظهار ناراحتی کرد و گریست. نرگس سعی کرد او را تسلی ها از فروشگاه بند، بستنی خرید. ی همبندی دهد. بالاخره آن دختر برای همه خواهند او را به بیمارستان لقمان ببرند و در آنجا روزی گفتند که می بستری کنند، اما عصر دوباره به بند بازگشت، زیرا بدون هماهنگی با آن بیمارستان او را برده بودند و بیمارستان تخت خالی برای پذیرش او نداشت. اش پیگیریکنند و از بیمارستانی دیگر برای بستریکردنش قرار شد خانواده تواند داشته پذیرش بگیرند. اساسا زندانی کردن چنین کسی چه توجیهی می کنند چه کسانی باشد؟ قضاتی که چنین دستورات و احکامی را صادر می هستند؟ ی پایین به گوش رسید. همه دیگر روز، صدای ضجه و گریه از طبقه گفتیم) متوجه آن صدا شدند. صدای روشن (نسرین روشنکه به او روشن می بود. او خبر ناگواری را از آن سوی خط تلفن شنیده بود. روشن چنانکه یک
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2