چرا علیه حجاب شوریدم

149 در زندان استبداد پاسخ مانده بود. زندان ‌ های مکررم برای اعزام به بیمارستان بی ‌ درخواست های خود سازد. ‌ کرد تا مرا تسلیم خواسته ‌ از شرایط جسمی من استفاده می کنند، زیرا هرگاه که حالم ‌ فهمیدم که مسئولان زندان شرایط مرا رصد می ‌ می وگو کنند. ‌ آمدند تا با من گفت ‌ شد، به سراغم می ‌ بد می یک ابزار خطرناک برای فشار بر زندانی زندانی دارای حقوقی است که از نظر انسانی نباید توسط زندانبانان و المصالحه قرار گیرد. ملاقات با اقوام ‌ دستگاه قضایی نقض شود و یا وجه درجه یک، برخورداری از امکانات درمانی، تماس تلفنی با خانواده و مرخصی، بخشی از این حقوق است. من در حالی که با دستور دادستان بازداشت و زندانی شده بودم، اکنون مسئولان زندان در عمل مرا مخیر به کردند که عبارت بود از سپردن کفالت و آزاد ‌ انتخاب یکی از دو گزینه می شدن موقت و یا ماندن در زندان بدون برخورداری از حق ملاقات و درمان. گرفتند. من با ‌ گمان مسئولان زندان از مقامات بالاتر دستور می ‌ بی سپردنکفالت و وثیقه به دلایلیکه شرح دادم موافق نبودم و مایل بودم حالا ام، مسائل به طور شفاف حل و فصل شود. ‌ که به خاطر حجاب زندانی شده بنابراین ماندن در زندان را انتخابکردم. پس از آنکه بارها پزشک از بهداری بردند و شاید ‌ زندان برای ویزیت من به بند آمد، دیگر مرا به بهداری زندان می حدود دو هفته پس از ورودم به زندان بود که اولین بار از بند مرا به بهداری دانستند که چنین ‌ ی سر کردن روسری تذکر ندادند، زیرا می ‌ بردند و درباره فایده است. ‌ تذکری بی روزی به پزشکی در بهداری زندان گفتم: چرا مرا به بیمارستان اعزام بینید من روزهاست که بیمارم و از دست شما ‌ کنید، در حالی که می ‌ نمی پزشکان بهداری کاری ساخته نیست؟ او گفت: علایم حیاتی شما خوب بینید که هر روز بارها فشار خون و ضربان قلبم دچار ‌ است.گفتم: مگر نمی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2