154 چرا علیه حجاب شوریدم های آنها نهفته است. در هر زمانی اگر ما باور کنیم که دین جدید الهی پیام است، به ناچار باید از آن پیرویکنیم، چراکه در غیر این صورت دین الهی کرد که هر کس به محمد باب ادعا می ایم. چنان که علی را زیر پا گذاشته او ایمان نیاورد، گمراه و کافر است. به نظر من الهی دانستن منشأ ادیان، رغم هایی را برانگیخت. به شود. این نکته نیز بحث اندیشی می موجب جزم تمایل دوستان به ادامه یافتن جلسات، متأسفانه هم حال من و هم مجموع های متفرقه همواره شرایط، امکان تداوم جلسات را فراهم نکرد، اما بحث ادامه داشت. سیزده به در های متعددی مهمانی برقرار بود و من هم نوروز بود، هم رمضان. شب ی بند را برای افطار دعوت کرد. شدم. نرگس یک شب همه هم دعوت می غذا آبگوشت بود که با سرآشپزی مهوش تهیه شده بود. یک روز روشن از من پرسید: چه غذایی دوست دارید که فردا بپزم؟ گفتم: قیمه. او چند نفر ی لذیذ و سالاد و دسر و شربت از ما پذیرایی را نیز دعوت کرد و با قیمه ها در حیاط جمع شوند. برخی زودتر رفتند کرد. سیزده به در قرار بود بچه و زیراندازی را پهن کردند و گرد هم نشستند. من همراه سمیرا با تأخیر به ها حیاط رفتم. تا وارد حیاط شدیم، نرگس با یک قابلمه ضربگرفت و بچه گفتند: وسمقی، وسمقی! من هم وسط حیاط شروعکردم به دست زده، می رقصیدن. سپس دور هم نشستیم و چای و تنقلات خوردیم. ها، اهل بیرجند بودکه به دلیل دیوارنویسی کبری خانم، یکی از همبندی بازداشت و به تحمل بیش از سه سال و نیم حبس محکوم ۱۴۰۱ در جنبش زبان بود. لهجه و شیرین شده بود. او حدود هفتاد سال سن داشت. خوش گفتیمکه برای خواستیم بخندیم، به او می شدیم و می هرگاه دور هم جمع می دار بود اش را که بسیار خنده ما حرف بزند. او هم هر بار داستان دستگیری
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2