چرا علیه حجاب شوریدم

165 در زندان استبداد ی ‌ رفتم و درباره ‌ ها نزد او می ‌ تر شدیم. خیلی شب ‌ شد و حالا به یکدیگر نزدیک ی خود با یکدیگر گپ ‌ موضوعات مختلف از جمله حوادث زندگی وگذشته ی او ‌ بود و من در کلبه ۲ زدیم. یک شب وقتیکه هنوز مهوش در سالن ‌ می نشسته بودم، ناگهان صدای فریاد و ناسزاگویی برخاست. یک نفر به دیگری ها رفتند تا ‌ داد. ما از تخت بیرون نرفتیم. بعضی از بچه ‌ های رکیک می ‌ فحش به گوش ۴ و ۲ های ‌ ببینند چه خبر است. سر و صدا از راهروی میان سالن کنم مأموران نیز آمدند تا از موضوع باخبر شوند. معلوم شد ‌ رسید. فکر می ‌ می که دو نفر از هواداران پادشاهی با یکدیگر دعوایشان شده بود. توانست آرامش بیشتری ‌ تر بود و مهوش در این سالن می ‌ آرام ۳ سالن ویژه برایکسانیکه باید مدت طولانی را ‌ داشته باشد. تحمل فضای شلوغ به ترها به صورت ‌ در زندان بگذرانند، بسیار سخت و ناگوار است.گاهی جوان خندیدند و سر و صدای زیادی ایجاد ‌ گفتند و می ‌ گروهی با یکدیگر می ای ‌ کردند. آرامش کافی برای مطالعه و تأمل، چندان وجود نداشت. نامه ‌ می ی شرایط ‌ شناسان، روشنفکران و افکار عمومی درباره ‌ راکه خطاب به اسلام زنان تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نوشته بودم، وقتی در بیمارستان بودم آید: ‌ منتشر شد. متن این نامه در زیر می شناسان، اندیشمندان، ‌ «حضور محترم اسلام خواهان و افکار عمومی ‌ دانان، آزادی ‌ حقوق آزادی و حقوق انسانی و تعیین سرنوشت فردی همان قدر که حق مردان است، حق زنان نیز هست و باید به رسمیت شناخته شود. زنان تحت حاکمیت ی ‌ جمهوری اسلامی برای به دست آوردن حقوق اولیه اند. ‌ های بسیار سنگینی پرداخته ‌ خود تاکنون هزینه آمیز ‌ زنان در کشور ایران نه تنها از قوانین تبعیض برند، بلکه به طور ‌ های فراوان رنج می ‌ و محدودیت

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2