198 چرا علیه حجاب شوریدم کنند؟ گفت: بعضی از همکارانم هفت هشت ماه کار خود را نیایید چه می ها ی ماه ترککردند و نیامدند. سرانجام آنان (اشاره به مسئولان) حقوق همه را به حسابشان ریختند و پاداش و وام نیز دادند و به دنبالشان رفتند و آنان توانید این را از خانه به سر کار آوردند. گفتم: خب، اگر دوست ندارید می اند که اگر امتیازات را قبول نکنید و به سر کار نیایید.گفت: تهدیدمانکرده کارمان را ترک کنیم، بازداشت و محاکمه خواهیم شد. در همین اثنا مردان وگوی ما خاتمه یافت. پاسیار مرا به بند رساند و خودش به آمدند و گفت بهداری رفت تا مدارک را به دکتر موحد (رئیس بهداری زندان) تحویل دهد. های من در زندان یکشنبه هر یکشنبه روز ملاقات بود و برای من روز نبردی تازه. بعد از صبحانه به دفتر بند رفته و پس از کمی بگو مگو با رئیس بند، برای تحصن به حیاط ایستادم و همان طور که قبلا شرح دادم، هر بار که رفتم. در آنجا می بند می رفتند تا برای رفتن به سالن گروهی از زندانیان به سمت در خروجی می کردم و هر بار به ملاقات سوار ماشین شوند، من نیز همراه آنان حرکت می شدم. ی مأموران به حیاط بازگردانده می وسیله روزهای یکشنبه،کسانیکه ملاقات داشتند در راهروی دفتر بند و حیاط شدند تا نامشان برای رفتن به ملاقات اعلام کوچک متصل به آن جمع می شود. پس از چند بار تحصن، زندان رفتار خود را تغییر داد. در آن سو کوشیدند مانع ورود محمد به سالن ملاقات شوند، زیرا هر هفته او نیز در کرد. وگو می هایشان گفت ایستاد و با زندانیان و خانواده سالن ملاقات می یک بار مسئول سالن ملاقات به محمد گفته بود که خانمتان به ملاقات خواهد به دفتر رئیس آید و از او خواسته بودکه در سالن نماند و اگر می نمی ی بعد نیز اصلا مانع ورود او به سالن سالن ملاقات مراجعه کند. دفعه ملاقات شدند. در این سو نیز کوشیدند مانع ورود من به حیاط کوچک
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2