201 در زندان استبداد جریان زندگی در زندان ها وگاه صدها نفر با افکار، اخلاقیات زندان محیط محدودی استکه ده ها کنار یکدیگر زندگی کنند. ها و سال های گوناگون مجبورند ماه و سلیقه انسان قابلیت بالایی برای تطبیق با شرایط گوناگون، ولو شرایط سخت را تواند برای او عادی و عاری دارد، اما این بدان معنا نیستکه تحمل حبس می گاه کند، اما هیچ از رنج شود. هرچند انسان به مرور به زندان نیز عادت می کند و همواره در جستجوی شود عادت نمی به رنجیکه در زندان متحمل می ای در فکر و ای است که او را به بیرون از آن محیط ببرد ولو، روزنه روزنه قلبش. روی یکی از دیوارهای سالن ما، نزدیک سقف چند پنجره بود. بعضی گفتند) نمایان ها می ها (چنانکه بچه های اطراف اوین در قاب این پنجره کوه ها، دو ردیف دیوار بلند و ها تا آنکوه ی میان این پنجره بودند، اما در فاصله ها یک ردیف سیم خاردار وجود داشت. صدای پرندگان از پشت این پنجره ها ها در زندان بودند و در این سال شد. دوستانی که سال هر روز شنیده می نگریستند. ها می ها به کوه حتی به مرخصی هم نرفته بودند، از این پنجره شود! ها! ببینید، همه جا دارد سبز می گفت: بچه نرگس با شگفتی می ام، اما دو بار هر چند کوتاه، در بند من زندان عادی را تجربه نکرده اند، های طولانی حبس را تحمل کرده ام و با زندانیانی که سال سیاسی بوده های یک محیط محدود و ها و سختی ام. تحمل محرومیت معاشرت داشته های گوناگون، تنها رنجی نیست که یکنواخت و همنشینی دائمی با انسان تر، دوری از خانواده و جامعه است. به کند. رنج بزرگ زندانی تحمل می ویژه برای مدت طولانی، یک جنایت ها، به نظر من تحمیل این رنج بر انسان کردند هاییکهگذشتگان آنها را اعمال می است. امروزه بسیاری از مجازات شود. های بدنی، انسانی دانسته نمی مانند مجازات من معتقدمکه مجازات حبس نیز جز برای موارد بسیار خاص، باید ملغی ترین مجازات، مجازات حبس است. این شود. در جمهوری اسلامی رایج
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2