چرا علیه حجاب شوریدم

25 تا برداشتن روسری؛ راهیکه پیمودم افتاد. ‌ خورد و دو طرف آزاد روسری از روی دو شانه به روی سینه می ‌ گره می به نظرم جالب آمد. من نیز یک روسری شبیه آن تهیه کردم. به یاد ندارم چه کسی آن را برایم دوخت. رنگ آن مشکی بود و به من که صورت سفیدی گفتند ‌ دیدند، می ‌ ها وقتی مرا با آن روسری می ‌ آمد. خیلی ‌ داشتم خیلی می خواهر مقدس! کم کم مقنعه متداول شد که در آن قسمت جلوی روسری دوخته شده دار سنتی بودند. ‌ بود. هنوز اجباری در کار نبود. بسیاری از مردم ایران، دین گذاشتند. آقای خمینی در پاریس، ‌ از همین رو به دستورات شرع احترام می اسلامی نرم و آرام و مهربان و طرفدار آزادی را معرفی کرده بود، لذا زنانی که تمایلات دینی داشتند بدون هیچ اجباری روسری و حتی چادر بر سر های دینی نداشتند، بدون روسری در همه جا، حتی ‌ کردند و آنان که گرایش ها علیه رژیم پهلوی و در حمایت از شعارهای رهبر انقلاب ‌ پیمایی ‌ در راه یافتند. ‌ حضور می های خود راکه متناسب با سن و سالم، خام و ناپخته ‌ من اشعار و نوشته فرستادم اما با وجود این آنها در آن روزنامه ‌ ی اطلاعات می ‌ بود برای روزنامه شدند. به من پیشنهاد شد که پس از اتمام دبیرستان در آن روزنامه ‌ منتشر می ای بود. ‌ کننده ‌ مشغولکار شوم. پیشنهاد خوشحال ی اطلاعات ‌ بلافاصله پس از اخذ دیپلم، در روزنامه ۱۳۵۹ خرداد سال ها را بسته بود و من ‌ مشغول کار شدم، چرا که انقلاب فرهنگی، دانشگاه ی ‌ ی روزنامه ‌ جای دانشگاه روانه ‌ ی الهیات، به ‌ ی تحصیل در رشته ‌ تشنه اطلاعات شدم. کس برای شکل ‌ رفتم. هیچ ‌ با روسری و تونیک بلند و شلوار سر کار می داد، اما تا آنجا که به یاد دارم هیچ زنی را در ‌ و حد پوشش به زنان تذکر نمی ی اطلاعات در خیابان خیام در آن روزها بدون ‌ ی روزنامه ‌ گانه ‌ طبقات هشت روسری ندیدم. در آن ایام همکاران زن و مرد در یک رستوران با هم غذا

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2